خانه » ضرب المثل ایرانی » معنی ضرب المثل ” مرغ یک پا دارد ” +ریشه و نقاشی

معنی ضرب المثل ” مرغ یک پا دارد ” +ریشه و نقاشی

آشنایی با معنی و ریشه ضرب المثل مرغ یک پا دارد 🍗 به همراه نقاشی

معنی مرغ یک پا دارد

در این پست با معانی و مفهوم اصلی این ضرب المثل ایرانی و قدیمی آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

معنی مرغ یک پا دارد یعنی چه؟

۱- به کسی می گویند که برای کارهایش دلایل غیر منطقی می آورد و روی آن پافشاری هم می کند.

۲- هیچ کس نمی گوید مرغ یک پا دارد مگر اینکه آدم لجبازی باشد و دوست داشته باشد که هم توجه دیگران را با متفاوت گویی اش جلب کند و هم حرف خودش را به کرسی بنشاند و گرنه همه می دانند که مرغ دو پا دارد!

۳- این ضرب المثل را به آدم های یک دنده و لجباز و مغرور به کار می برند؛ آدم هایی که حرف حق سرشان نمی شود. این کارشان یا از روی قصد و غرض است و یا نادانند ولی خبر ندارند.

ریشه ضرب المثل

در گذشته اربابی مرغ بریانی را در دیس بزرگی می گذارد و به غلامش میدهد تا آن را برای قاضی شهر ببرد. ارباب چون کارش پیش قاضی گیر بود، چندین بار به غلام گوشزد کرد که حواسش به غذا باشد تا صحیح و سالم به دست قاضی برسد. غلام هم قبول کرد.

مسیر خانه ارباب تا خانه قاضی کمی طولانی بود. از طرفی هم بوی دل چسب غذا چنان هوش از سر غلام گرسنه برده بود که هربار وسوسه میشد که غذا را بخورد اما تا مرغ بریان را میدید، چهره ارباب جلوی چشمش می آمد و از ترسش دوباره دیس را بالای سرش می گرفت و به راهش ادامه میداد.

کم کم ضعف شدیدی بر او غالب شد و نتوانست جلوی خودش را بگیرد. دستش را داخل دیس برد و یکی از ران های مرغ را از جا درآورد و با ولع به دندان کشید. وقتی گرسنگی اش رفع شد تازه فهمید که چه اشتباهی کرده است! مجبور شد قبل از رسیدن به خانه قاضی نقشه ای بکشد.

وقتی نزد قاضی رسید و قاضی با آن غذای پس مانده و مرغ یک پا مواجه شد، فهمید که غلام دست درازی کرده و باید مجازات شود. قاضی شروع کرد به شلاق زدن او. غلام هم نقشه اش را اجرا کرد و با تمام جدیتش گفت: در شهر ما همه مرغ ها یک پا دارند.

قاضی باور نکرد و به شلاق زدن غلام ادامه داد. غلام از درد شلاق فریاد می کشید اما روی حرفش پافشاری می کرد و با هر ضربه شلاق، بلند داد میزد: باور کنید مرغ شهر ما یک پا دارد.

خلاصه از قاضی کتک و از غلام انکار و دروغ!

قاضی دید غلام همچنان اصرار دارد که مرغ های شهرشان یک پا دارند، با خود گفت: شاید این غلام بدبخت راست می گوید و مرغ های شهرشان واقعا یک پا دارند! این گونه شد که دست از سر غلام برداشت و او را رها کرد.

از آن به بعد وقتی کسی روی حرف خودش پافشاری می کند، این ضرب المثل را به کار می برند.

پیشنهادی: ضرب المثل از خر شیطان پیاده شدن

به عبارتی دیگر

اربابی به نوکرش گفت مرغی برایم بریان کن نوکر مرغ را بریان کرد و پیش از آوردن آن نزد ازباب یک رانش را خورد وقتی ارباب آنرا دید گفت پای دیگرش کو گفت همین یک پا را دارد ارباب گفت مگر می شود؟! هر چه ارباب گفت نوکر زیر بار نرفت و گفت بعضی مرغها یک پا دارند آنگاه ارباب را به مزرعه برد و مرغهایی که در حال استراحت بودند را به او نشان داد مرغها هنگام استراحت یک پایشان را بالا می برند و روی یک پا می ایستند در این هنگام مزرعه دار برای آنکه مرغها را پراکنده کند سنگی به سویشان پرتاب کرد مرغها ترسیدند و پای دیگرشان را پایین آوردند و شروع کردن به دویدن ارباب رو به نوکر کرد و گفت دیدی دو پا دارند؟ نوکر گفت قربان سنگی که این مرغها خوردند اگر شما خورده بودید چهار تا پا در می آوردید!!

نقاشی مرغش یک پا دارد

چند نقاشی برای رنگ آمیزی با موضوع مرغش یک پا داره.

نقاشی مرغش یک پا دارد نقاشی مرغ یک پا دارد نقاشی مرغش یک پا داره

بیشتر بخوانید: ضرب المثل با پا

اختصاصی-دانشچی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

2 دیدگاه

  1. چرا چیزی که میدانید به غلط منتشر میکنید؟ اربابی به نوکرش گفت مرغی برایم بریان کن نوکر مرغ را بریان کرد و پیش از آوردن آن نزد ازباب یک رانش را خورد وقتی ارباب آنرا دید گفت پای دیگرش کو گفت همین یک پا را دارد ارباب گفت مگر می شود؟! هر چه ارباب گفت نوکر زیر بار نرفت و گفت بعضی مرغها یک پا دارند آنگاه ارباب را به مزرعه برد و مرغهایی که در حال استراحت بودند را به او نشان داد مرغها هنگام استراحت یک پایشان را بالا می برند و روی یک پا می ایستند در این هنگام مزرعه دار برای آنکه مرغها را پراکنده کند سنگی به سویشان پرتاب کرد مرغها ترسیدند و پای دیگرشان را پایین آوردند و شروع کردن به دویدن ارباب رو به نوکر کرد و گفت دیدی دو پا دارند؟ نوکر گفت قربان سنگی که این مرغها خوردند اگر شما خورده بودید چهار تا پا در می آوردید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *