آشنایی با معنی و مفهوم ضرب المثل چوبکاری نفرمایید 🤭
در این پست با معانی، ریشه و مفهوم اصلی چوبکاری نفرمایید این ضرب المثل ایرانی و قدیمی آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.
معنی چوبکاری نفرمایید چیست؟
💠 معنای تحت الفظی چوبکاری نفرمایید : این عبارت به لحاظ معنی و مفهوم واقعی یعنی، کسی را با چوب زدن و به وسیله چوب تنبیه کردن.
💠 ریشه این ضرب المثل بر می گردد به تنبیه کردن افراد خطاکار که با چوب انجام میشد. این مجازات بطور رسمی از زمان فتحعلی شاه قاجار تا زمان ناصر الدین شاه ادامه داشت. درواقع اگر کسی خلاف قوانین عمل می کرد با چوب درختان تنبیه می شد.
گاه این مجازات انقدر شدید بود که باعث می شد دل و روده مجازات شونده بیرون بریزد! این خلاصه ای از ریشه کلمه چوبکاری است. اما اصطلاحی که بر سر زبان ها افتاده معنای دیگری دارد. در اصل، معنای کنایی و مجازی این اصطلاح مد نظر است.
به این معنا که: وقتی یک شخص والا مقام از کسی که رتبه اش از او پایین تر است تعریف و تمجید می کند و او را در چشم بقیه بالا می برد، شخصی که از او تعریف شده می گوید: نفرمایید بزرگوار … چوب کاری می فرمایید… من لایق اینهمه تعریف نیستم… . (بیشتر هنگام تعارف به کار می رود)
💠 برخی در این خصوص، چوبکاری را همان چوب های حراج در نظر گرفته اند؛ چرا که وقتی کسی می خواست جنسش را به حراج بگذارد، قیمت را روی آن می نوشت و مدام قیمت را بالا می برد تا اینکه به بالا ترین قیمت پیشنهاد شده، جنسش را می فروخت.
در این مورد هم همینطور است؛ وقتی کسی از دیگری تعریف می کند یعنی دارد ارزش او را بالا می برد و اصطلاحا چوبکاری اش می کند!
💠 گاهی شخصی آدم خوبی نیست و خطاهای بسیاری از او سر زده. یک کسی پیدا می شود که مدام به او محبت می کند و بیش از حد به او احترام می گذارد. احترامی که شایسته چنین شخصی نیست. در اینجا اطرافیان به او گوشزد می کنند که: دیگر شورش را در نیاور. از بس چوبکاری اش می کنی فردا پس فردا پر رو می شود و نمی شود جمعش کرد!
کاربرد مجازی و محاوره ای
در زبان محاوره زمانی به کار برده می شود که:
۱. با احسان و نیکی بسیار، کسی را خجل و شرمسار کردن.
۲. بیش از حد معمول و انتظار از کسی پذیرایی کردن و به کسی محبت کردن.
۳. نیکی کردن به آن که نسبت به تو نیکی نکرده است.
۴. انعام و اکرام دادن به جای کسی که دادن انعام وظیفه ی او بوده است و به این وسیله او را خجالت زده کردن.
در تمامی موارد طرف مقابل خجالت و شرمساری اش را با عبارت بالا و به اشکال زیر پاسخ میگوید:
چوبکاری نفرمایید، فلانی مرا چوب کاری میکند، خودم شرمنده هستم دیگر چوبکاری نفرمایید، و امثال آن…
ریشه ی تاریخی و داستانی ضرب المثل چوبکاری نفرمایید
چوب کاری همانطور که در بالا ذکر شد حاکی از تنبیه کردن طرف مقابل به وسیله چوب زدن است. این نوع تنبیه و مجازات از قدیمی ترین ایام تاریخی بلکه از بعد از خلقت بشر که فقط چوب درختان جنگلی ابزار کار انسان های اولیه بوده است، معمول و متداول بوده است. اطفال خردسال و بازیگوش را با چوب های نازک که به دست و پایشان میزنند، تنبیه میکردند. مردان متاهل همسرانشان را البته در دوره مردسالاری با چوبهای ضخیم، مخصوصا چوب انار که ضربههای آن دردناک بوده و بدن را متورم و خون آلود میکرده است، مجازات میکردند. البته این نوع تنبیه هنوز هم در خیلی از مناطق عقب افتاده جهان رایج و متداول است.
چوب کاری بر اثر مرور زمان پیشرفت کرد و از درون خانهها، داخل عرصهی سیاست شد و گوشهای از گوشمالی و مجازات سیاست پیشگان گناه کار را به عهده گرفت.
در این مورد اگر گناهکار محکوم به مرگ می شد او را به پشت می خوابانیدند و با چوب های ضخیم آنقدر به شکمش مینواختند که رودههایش پاره میشد و محکوم بیچاره بر اثر خونریزی داخلی به فجیع ترین وضع ممکن جان میداد.
چنانچه محکومیت گناهکار در حد مرگ و اعدام نبود، اینگونه محکومان را که اکثرا شاهزادگان و امرای ارتش و حکام ولایات بودند از طریق چوب زدن و نقره داغ کردن، یعنی جریمهی نقدی و نفی بلد و تبعید، محکوم میکردند تا سایر ماموران دولت تکلیف خود را بدانند و سر جایشان بنشینند.
به طوری که یادآور شد اگرچه چوب زدن از قدیمیترین ایام تاریخی رایج و معمول بوده، ولی چوبکاری رجال و سران قوم، از زمان فتحعلی شاه قاجار اتفاق افتاد. به خصوص در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه بنا بر نقشه و تصمیم میرزا تقی خان امیرکبیر شاهزادگان و حکام ولایت و فرماندهانی که در انجام وظایف محوله کوتاهی و قصور میکردند، به وسیله چوبکاری مجازات میکردند تا درس عبرتی برای سایر خدمتگزاران و عمال دولتی باشد.
بر اساس نقشه و تدبیر امیرکبیر تا آنجا که مدارک موجود حکایت میکند علاوه بر حکام ولایت در حدود ۱۴ تن از عموها و عموزادههای شاه و حتی پسران خاقان مغفور (فتحعلی شاه) به علت خطاهایی که مرتکب شده بودند چوب خورده و جریمه شدند. ولی پس از قتل امیرکبیر این شیوه به تدریج منسوخ شد.
به هر صورت این که ما در حال حاضر به عنوان مثال و حکم در گفت وگوهایمان میگوییم فلانی مرا چوب کاری میکند، از دوره ی قاجار به خصوص در زمان صدارت امیرکبیر که چوبکاری نسبت به مقامات رایج بود، به یادگار مانده است.
پیشنهادی: معنی ضرب المثل هندوانه زیر بغل کسی گذاشتنواقعهی چوب خوردن چند تن از افراد بنام تاریخی
اولین شخصی که در عصر قاجار به چوب خورد، الهیار خان آصف الدوله، صدراعظم فتحعلی شاه قاجار بود که به علت تقصیر و کوتاهی که در نگهداری شهر تبریز در مقابل قشون تزاری روس از او سر زده بود، به حکم خاقان مغفور و عباس میرزا نایب السلطنه، او را به میدان درب خانه ی شاهی تهران در بالای سکویی که توپ بزرگی گذاشته بودند بردند و به اصطلاح معروف چوب یاسا بر پاهایش زدند.
از دیگر عمال دولت که چوبکاری شد، میرزا آقاخان نوری بود که به اتفاق چند نفر از رجال وقت از قبیل میرزا نظر علی حکیم باشی، شاهزاده ملک قاسم میرزا، بهمن میرزا برادر ناتنی محمد شاه قاجار، الهیار خان آصف الدوله و پسرانش، قصد کودتایی علیه محمد شاه قاجار را داشتند. که حاج میرزا آقاسی صدر اعظم وقت از موضوع با خبر شده و هر یک را به نحوی مجازات کرد.
میرزا آقاخان نوری را به فرمان محمد شاه در ملا عام به چوب و فلک بسته شد و ۵۰۰ تازیانه خورد و پس از اخذ ۱۰ هزار تومان جریمه با خانوادهاش به کاشان تبعید شد و تا زمان سلطنت ناصرالدین شاه در آنجا به سر میبرد.
مورد دیگر میرزا هاشم وزیر مازندران در زمان شاه سلیمان صفوی چون خلعت شاه را نپذیرفته بود در برف و سرما روزی ۴۰ چوب کف پای او زدند و بعد از ۹ روز چوب خوردن مرد.
دیگری، سید علی محمد باب بود. هنگامی که در حضور حسین خان نظام الدوله و جمعی از علمای شیراز ادعا کرده بود: “اینک قرآن من فصیح تر از قرآن شما و نیکوتر از آن است و دین من ناسخ دین پیغمبر شماست” نظام الدوله حکم داد تا او را بسیار چوب زدند.
در آخر، کلام را با ذکر بیتی از یک درویش چوب خورده به پایان میبریم که بعد از مجازات و در حالی که از درد به خود میپیچیده، گفته بود:
پایم که دویده بود در هر وادی
چون بیادبی نمود، دادش دادی
از دولت تو رسید پایم به فلک
و اکنون به زمین نمی رسد از شادی…