نقد سریال خاندان اژدها
منتظر چه هستید؟ بار دیگر بازی تاجوتخت رخ نمایان کرده ولی اینبار آشناتر؛ خشونتهای عریان حتی در یک مراسم مجلل و شعلههای فروزانتر آتش اژدها. خانه اژدها برگرفته از بخشهایی از کتاب آتش و خون ۲۰۱۸ نوشتۀ جورج آر. آر. مارتین است و تاریخچه تارگرینها را بازگو میکند. در این مقاله قرار است به نقد سریال خاندان اژدها بپردازیم. ما در این نقد قصد داریم نکات قابلتوجه این سریال را به تفصیل و در قیاس با سریال گیمآفترونز بررسی کنیم.
نقد سریال خاندان اژدها؛ با وارثان اژدها آشنا شوید
دنیای جورج آر. آر. مارتین با اعتمادبهنفس و شجاعت کامل راه خود را به خانه ما بازمیکند. این موضوع به همان اندازه که هولناک است، جذاب نیز هست. این داستان ۱۷۲ سال پیش از دنریس تارگرین و در نهمین سال سلطنت ویسریس تارگرین (پدی کانسیداین)، پادشاهی که جانشینیاش در خطر است، روایت میشود.
فصل آخر سریال بازی تاج وتخت، که بسیاری از مردم و منتقدان نسبت به آن انتقاد داشتند، روی اولین اسپینآف از این سریال تأثیر بسیاری داشت. اپیزود افتتاحیه House of the Dragon با نام آسمان اقیانوس اطلس تماشایی است. این اپیزود در یک ساعت همۀ طرحهایی را که بازی تاج و تخت بهعنوان یکی از بهترین سریالها در مقیاس کوچکتر نشان داده بود، پرسروصداتر آشکار میکند؛ بهویژه زمانی که در اوج میایستد.
دقیقاً مانند روزهای اولیه بازی تاج و تخت، در نقد سریال خاندان اژدها میتوان گفت که این سریال با گامهای کوچک، حسابشده و نسبتاً متواضعانه آغاز میشود و برای ساختن شخصیتهایش، مشخص کردن ویژگیها، خواستههایشان، روابط و درگیریهایشان درنگ میکند. روندی که پس از بررسی و نقد فیلم به آن پی میبریم. معرفی فیلمهای تاریخی و اسطورهای جایگاه مخاطبان فراوانی دارند ازجمله خاندان اژدها که نیازمند شناخت ابعاد پیچیده هنری و نمادین آن است.
سریال خاندان اژدها بهتدریج وارثان را در موقعیتهایی میگذارد که نتیجهای جز اجتنابناپذیرترین خونریزی در افق را ندارد. این سریال یک اثر غنی، با نویسندگی دقیق و کارگردانی زیبا است و بودجۀ آن بسیار بیشتر از فصل اول بازی تاج و تخت است. برای نمونه، سکانسهای مجلل اژدها را از همان ابتدا در سریال میبینیم، در حالی که در قسمت سوم جشن بزرگ برای شکار خودنمایی میکند.
در سریال خاندان اژدها ببنید؛ تالار عروسی یا قربانگاه
پیشدرآمد بازی تاج و تخت، ۱۷۲ سال پیش از تولد دنریس تارگرین شروع میشود. هرچند پس از تماشای شش قسمت آغازین که پر از دعوا و درگیری بود، پرسش واقعی در نقد قسمت هفت خاندان اژدها این خواهد بود که چگونه ممکن است قرنها تا فروپاشی یک فصل زمان ببرد.
این سریال با چشمانداز لیر از پادشاهی شکستخورده آغاز میشود که میخواهد وارث خود را انتخاب میکند. اگرچه شخصیتها در طول سریال تغییر میکنند؛ موضوع جانشینی همهچیز را کنار یکدیگر نگه میدارد. اعضای خانواده با همدلی و خیانت به یکدیگر در پنهان و آشکار، قولهایی میدهند که نمیتوانند به آنها عمل کنند.
در نقد سریال خاندان اژدها باید بگوییم که شوخی، غوغا و دعوا در این اثر بهوفور وجود دارد. اژدها، عیاشی، مستی، تبر زدن به صورت، سزارین بدون بیهوشی، زخمهایی پر از خون و چرک، دستوپا و اعضای بدن بریده نیز در این سریال به چشم میخورد.
هر بخش از خانه اژدها در زمان بهسرعت جابهجا میشود: نخست زمان کمی برای تولد نوزادان یا نشان دادن جنگ صرف میشود؛ اما در قسمت ششم به ۱۰ سال آینده میرویم. اینجاست که سریال شبیه نسخه فوقالعادهای از گیمافترونز میشود؛ چراکه پرنسس رینیرا با بازیِ درست و حسابشدۀ اِما دارسی فوقالعاده بازسازی میشود و بازیگر نقشِ دوست سابق رینیرا به نام آلیسنت هایتاور (با بازی امیلی کری) با «اولیویا کوک» جایگزین میشود و نقش یک دختر ناامید را بازی میکند.
ملکه مکر در کتاب آتش و خون از منظر یک آرکمستر تاریخ وستروس را زیر سؤال میبرد. او مینویسد: «جنگها اغلب در زمان صلح آغاز میشوند.»
آنچه در خاندان اژدها نباید بود؛ یک زن
این سریال بیشتر به پرنسس رینیرا (با بازی مایلی الکوک)، تنها فرزند پادشاه ویسریس اول (پدی کانسیدین) میپردازد. رینیرا یک دختر نوجوان قوی، جاهطلب، شجاع و وارثی ایدهآل است. او به دلیل این واقعیت که لردها قبلاً در تاریخ روشن کردهاند که سنت مستلزم یک پادشاه مرد بر تخت آهنین است؛ ملکه نشد.
در این دنیا، زنان سلطنتی ابزاری برای زایش، پرورش و چانهزنی هستند. یکی از شخصیتهای مرد که بعداً در سریال حضور یافت میگوید: «خوشحالم که زن نیستم». این میتواند شعار کل سریال باشد. نقد سریال خاندان اژدها بهصراحت دربارۀ بیعدالتیها و زشتیهای زن بودن در نظام مردسالارانه میگوید؛ چه به معنای معامله شدن مانند کالا برای ازدواج سیاسی، چه داشتن استانداردهای نابرابر از نظر میل و رفتار یا تبدیل شدن به ابزار تناسلی و زایش.
اِما در قسمت اول به رینیرا میگوید: «تخت کودک میدان جنگ ماست.» و این جمله بعداً در یک سکانس عمیق و خارقالعاده اتفاق میافتد. در این بخش از سریال صدای شمشیر در برابر سپر و فریاد مردان دردمند با خشونت خونین آمیخته میشود. زایمان، آخرین صحنه نیست. در وستروس بارداری جهش خطرناکی به تاریکی است.
در میان گلایههای فراوان دربارۀ رینیرا، برادر ویسریس پا پیش میگذارد. دیمونِ خوشگذران از اجرای قوانینی که او زیر نظر میگیرد خودداری میکند. نشست سیاسی به شایعهپردازی تبدیل میشود و از آنجایی که ویسریس ضعیف بهنظر میرسد، احساس فوریت میکند این شایعهها را متوقف کند.
رینیرا در ابتدا خود را بهعنوان آریای داستان معرفی میکند؛ دختری که در حال مبارزه با سیستم است، اما تصمیمهای مشکوکی میگیرد.
او یک اپراتور حیلهگر در پشتصحنه است و بهنظر میرسد که سقوط رینیرا را تنظیم میکند اما برخلاف سرسی، انگیزه او چیزی فراتر از حرص، طمع و جاهطلبی است. او در ترس همیشگی زندگی میکند و نمیداند وقتی شوهرش بمیرد و رینیرا فروانروایی کند چه اتفاقی میافتد. پدر آلیسنت (اتو) با بازی ریس ایفانس نیز به او میگوید که به دلیل زن بودن رینیرا با ادعایش مخالفت میشود و در آن سناریو او چارهای ندارد جز کشتن هرکسی که رقیب تاج و تخت است.
نقد و بررسی سریال خاندان اژدها؛ برجی بر پایههای لرزان
جی آر. آر مارتین سریال خانه اژدها را با رایان کوندالی ساخت که تنها سریال قبلیاش «نمایش تهاجم بیگانگان» برای شبکه USA Colony بود. تارگرینهای مو سفید تخت آهنین را در دست دارند، اما ساختار خانوادگی نامرتب آنها تلاشهایشان را برای حفظ تاجوتخت پیچیده میکند.
بررسی سریال House of the Dragon نشان میدهد که جدیت در هدف به درام جذاب تبدیل نمیشود. آنها بارها دور میزها مینشینند و دربارۀ مشکلات پادشاهی صحبت میکنند که در حد اعتدال خوب است، اما شخصیتها سرراست هستند و در ساخته مارتین، انواع فانتزیهای قرون وسطایی را بهتدریج آشکار میکنند. وقتی سریال صحنه جنگ یا نبرد عاشقانهای را نشان میدهد، ساختار آن بینقص به نظر میرسد؛ اما بدون جلوههای ویژه پرهیجانی که «بازی تاج و تخت» ارائه میکرد.
در سریال خاندان اژدها شخصیت جافری حضور ندارد که از آن متنفر باشیم یا بهدنبال ریشه درخت جادویی بگردیم. این افراد بهگونهای پیچیدهاند که اغلب میتواند آنها را مبهم، چالشبرانگیز و شاید حتی نامطلوب کند، اما این به آن معنی نیست که آنها جالب نیستند.
مناظر شهری و قلعههای یکه و تنها احساس عظمت کمتری را القا میکنند و بسیاری از صحنههای جنگ زنده نیستند. این موضوع ممکن است نشاندهندۀ تصمیم آگاهانه برای تمرکز مجدد و ساختن یک داستان در مقیاسی متفاوت باشد؛ اما مقایسهها اجتنابناپذیر و نامطلوب هستند. حتی موسیقی آغازین رامین جوادی به نظر آشنا میرسد، اما به اندازهای ساده و دمدستی شده که گویی تم «بازی تاج و تخت» بعد از چندبار در یک نقطه متوقف شده است.
قسمت پایانی خاندان اژدها؛ ملکه سیاه وارد میشود
سریال خاندان اژدها یک ویژگی دارد که مانند یک تیغ دولبه عمل میکند؛ از یکسو آن را به اوج میبرد و و از سویی دیگر آن را به زمین میزند. این سریال غنی بازیگران بزرگی دارد و بهگونهای ساخته شده است که روایت داستان متمرکز باشد تا بازی جذاب و تماشایی بازیگران از دست نرود.
داستان خاندان اژدها دربارۀ سلسله تارگرینها است؛ اگرچه نامهای آشنای دیگری نیز در این سریال به چشم میخورند (تالی، استارک، لنیستر متکبر)، سریال مربوط به تارگرینها است.
بعد از چند قسمت، یک دهۀ دیگر در قسمت شش به جلو میرویم که در این مدت همه صاحب بچه شدهاند. در این قسمت بهاندازۀ یک قسمت از One Born Every Minute زایمان وجود دارد که بهاندازۀ کافی عجیب است. تعداد انگشتشماری از شخصیتها بعد از یک دهه و در بزرگسالی نشان داده میشوند. این جهش دردناک آنقدر زیبا و مناسب ساخته شده که به خوشساخت شدن سریال کمک شایانی کرده است.
چرا خاندان اژدها ارزش دیدن دارد؟ در سایت اهل سینما بخوانید
در این مقاله سریال خاندان اژدها را نقد کردیم و برخی از مولفههای شایانتوجه و برجسته آن را شناختیم. همچنین دریافتیم که برخی از این نشانهها برداشت ضعیفشدهای از بازی تاجوتخت هستند.
اگر دوست دارید نقد سریالهای مطرح جهان را به صورت تخصصی بخوانید، ما به شما سایت اهل سینما را معرفی میکنیم. نویسندگان جوان این سایت مطالب مهم و هیجانانگیزی را دربارۀ سریالهای روز جهان و فیلمهای مطرح مینویسند و شما را با دنیای فیلم و سریال بیشتر آشنا میکنند. برای مشاهده سایت اهل سینما کافی است در مرورگر خود آدرسِ www.fromcinema.com را تایپ کنید.