خانه » ادبیات » معنی شعر حمله حیدری (باذل مشهدی)

معنی شعر حمله حیدری (باذل مشهدی)

معنی و مفهوم شعر حمله حیدری فارسی پایه یازدهم از باذل مشهدی

معنی شعر حمله حیدری از باذل مشهدی

در این پست، معنی و مفهوم شعر حمله حیدری از باذل مشهدی ( کتاب فارسی یازدهم ) را برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.

این شعر زیبا و حماسی، بخشی از دلاوری های حیدر کرار، علی ابن ابیطالب علیه السلام را در جنگ بدر نشان می دهد. هنگامی که حضرت با سرکرده سپاه کفر یعنی عمرو بن عبدود جنگید و او را قهرمانانه به هلاکت رساند.

معنی شعر حمله حیدری

۱- دلیران میدان گشوده نظر / که بر کینه اوّل که بندد کمر

معنی: پهلوانان و جنگاوران میدان جنگ، منتظر بودند که ببینند چه کسی از روی دشمنی جنگ را آغاز می کند.

مفهوم: هیچ گاه مسلمانان شروع کننده جنگ نبودند چراکه در دین اسلام به دفاع از خود دستور داده شده نه آغاز گری برای جنگ.

 

۲- که ناگاه عمرو آن سپهر نبرد / برانگیخت ابرش برافشاند گرد

معنی: که ناگهان عَمرو بن عبدود، سرکرده سپاه دشمن، اسبش را آماده کرد و از حرکت محکمش، گرد و خاک بلند شد.

 

۳- چو آن آهنین کوه آمد به دشت / همه رزمگه کوه فولاد گشت

معنی: وقتی عمرو با آن هیکل درشتش که همچون کوه آهنی بود وارد میدان شد، گویی تمام رزمگاه همچون کوه فولاد شد. (به دلیل جثه بزرگ عمرو)

 

۴- بیامد به دشت و نفس کرد راست / پس آن گه باستاد هم رزم خواست

معنی: عمرو وسط میدان آمد و نفس تازه ای کشید – سپس مبارز طلبید.

 

۵- حبیب خدای جهان آفرین / نگه کرد بر روی مردان دین

معنی: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مردان سپاهش نگاه کرد تا ببیند چه کسی برای مبارزه با عمرو داوطلب می شود.

 

۶- همه برده سر در گریبان فرو / نشد هیچ کس را هوس، رزم او

معنی: همه از ترس هیبت او سرهایشان را از شرم پایین انداخته بودند – و هیچ کس خواهان مبارزه با عمرو نبود.

 

۷- به جز بازوی دین و شیر خدا / که شد طالب رزم آن اژدها

معنی: به جز شیرخدا، علی ابن ابیطالب، که آماده نبرد با آن اژدها (عمرو) شد (کس دیگری داوطلب نشد)

 

۸- بر مصطفی بهر رخصت دوید / از او خواست دستوری امّا ندید

معنی: حضرت علی علیه السلام از رسول خدا اجازه گرفت تا به مبدان رود اما رسول خدا پاسخی ندادند.

نکته: در تاریخ آمده که بعد از گفتگوی حضرت با رسول خدا، بالاخره ایشان اجازه دادند که حضرت علی به میدان رود.

 

۹- به سوی هژبر ژیان کرد رو / به پیشش برآمد شه جنگ جو

معنی: عمرو به سوی آن شیر خشمگین (یعنی حضرت علی) نگاه کرد – حضرت وارد میدان شد و در مقابل عمرو قرار گرفت.

 

۱۰- دویدند از کین دل سوی هم / در صلح بستند بر روی هم

معنی: از روی دشمنی هردو سمت همدیگر دویدند – شدت دشمنی انقدر زیاد بود که جایی برای صلح باقی نمانده بود

 

۱۱- فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ / بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ

معنی: جنگ آن دو انقدر سهمناک بود که آسمان هم به وحشت افتاد – چرا که جنگ بین شیر و پلنگ همیشه ترسناک خواهد بود.

رنگ باختن: ترسیدن

 

۱۲- نخست آن سیه روز و برگشته بخت / برافراخت بازو چو شاخ درخت

معنی: اول آن سیاه بخت ( یعنی عمرو) دستش را (مانند شاخه درخت ) برای شمشیرزدن بالا برد.

 

۱۳- سپر بر سر آورد، شیر اله / عَلم کرد شمشیر آن اژدها

معنی: شیرخدا، حضرت علی، سپرش را بالا برد و عمرو همچون اژدها، شمشیرش را بر سپر حضرت می زد.

 

۱۴- بیفشرد چون کوه پا بر زمین / بخایید دندان به دندان کین

معنی: حضرت علی با تمام قدرت و استواری همچون کوه، پایش را بر زمین کوبید و خشمگینانه مبارزه کرد.

 

۱۵- چو ننمود رخ شاهد آرزو / به هم حمله کردند باز از دو سو

معنی: چون حمله اولیشان نتیجه ای نداد، دوباره از دوطرف به همدیگر حمله کردند.

ننمود رخ شاهد آرزو: کنایه از موفق نشدن، ناکام ماندن

 

۱۶- نهادند آوردگاهی چنان / که کم دیده باشد زمین و زمان

معنی: چنان جنگ و میدان جنگی آماده کردند که تمام عالم چنین چیزی را کمتر دیده بود. (شدت و حیرت انگیز بودن جنگ)

 

۱۷- ز بس گرد از آن رزمگه بردمید / تن هر دو شد از نظر ناپدید

معنی: انقدر گرد و غبار از جنگیدن آنها بلند شد که از شدت غبارها، آنها از دید بقیه ناپدید شدند.

 

۱۸- زره لخت لخت و قبا چاک چاک / سر و روی مردان پر از گرد و خاک

معنی: زره و لباس هردو در اثر ضربات شدید شکسته و پاره شده بود و سر و صورتشان پر از گرد و خاک بود.

 

۱۹- چنین آن دو ماهر در آداب ضرب / ز هم رد نمودند هفتاد حرب

معنی: هردو چون در جنگاوری مهارت داشتند، ۷۰ ضربه شمشیر را از یکدیگر دفع کردند.

 

۲۰- شجاع غضنفر وصیّ نبی / نهنگ یم قدرت حق، علی

معنی: شیر شجاع، وصی و جانشین رسول خدا و نهنگ دریای قدرت خدا، حضرت علی علیه السلام

 

۲۱- چنان دید بر روی دشمن ز خشم / که شد ساخته کارش از زهر چشم

معنی: حضرت، چنان خشمی بر دشمنش گرفت که همان جا کارش ساخته شد! ( و شکستش قطعی شد)

 

۲۲- برافراخت پس دست خیبر گشا / پی سر بریدن بیفشرد پا

معنی: حضرت علی دستانش را برای بریدن سر عمرو بلند کرد؛ همان دستانی که در بزرگ خیبر را فتح کرده بود – و برای بریدن سر او پایش را محکم بر زمین گذاشت ( قدرت عظیم حضرت)

 

۲۳- به نام خدای جهان آفرین / بینداخت شمشیر را شاه دین

معنی: امام علی با بر زبان آوردن نام خداوندی که همه جهان را آفریده، شمشیرش را زد.

 

۲۴- چو شیر خدا راند بر خصم، تیغ / به سر کوفت شیطان دو دست دریغ

معنی: چون حضرت علی تیغ شمشیر را بر دشمن زد، شیطان ناله کرد و دو دستش را بر سر خود کوبید (چرا که یکی از یاران خود را از دست میداد!)

 

۲۵- پرید از رخ کفر در هند رنگ / تپیدند بت خانه‌ها در فرنگ

معنی: رنگ از خانه های کفر پرید و بت خانه ها از هم گسستند. ( هند را کشوری می دانند که صدها ادیان مختلف در آن است. به آن سرزمین کفر هم می گویند.)

 

۲۶- غضنفر بزد تیغ بر گردنش / در آورد از پای، بی سر تنش

معنی: حضرت علی شمشیرش را بر گردن عمرو زد و او را از پا در آورد و سر از تنش جدا کرد.

 

۲۷- دم تیغ بر گردنش چون رسید / سر عمرو صد گام از تن پرید

معنی: تیغ شمشیر که به گردن عمرو خورد، از شدت ضربه، سر عمرو صد گام آن طرف تر پرید.

 

۲۸- چو غلتید در خاک آن ژنده فیل / بزد بوسه بر دست او جبرئیل

معنی: چون آن جنگاور عظیم الجثه به دست حضرت علی به زمین افتاد و به هلاکت رسید، جبرئیل برای تشکر، دستان حضرت را بوسید.

پیشنهادی: زندگی نامه باذل مشهدی

اختصاصی-دانشچی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *