درباره ماجرای توبه ی نصوح 🤲 + داستان
تعریف توبه، عبارت است از پشیمانی از معصیتی که از آدمی سرزده و عزم بر ترک آن در آینده دارد. “توبه ی نصوح ” اصطلاحیست که در قرآن به کار رفته است:
( توبوا الی الله توبه نصوحا) (آیه ۸ سوره تحریم)
در ترجمه کلمهی نصوح تعاریف و تفاسیر مختلفی ارائه شده است اما به طور کلی توبهی نصوح توبهای است که فرد در پس توبه از گناهش، هرگز به آن گناه باز نگردد.
ضرب المثل توبه ی نصوح
هرگاه فردی از بابت انجام کاری دچار ضرر جدی شود و سپس از آن کار به طور کامل روی گردان شود به طوری که اگر حتی از او بخواهند نیز نپذیرد که آن کار را تکرار کند، در مثل میگویند توبه ی نصوح کرده است.
داستان ضرب المثل
داستانی در بارهی این ضرب المثل رایج است که میگویند: در زمانهای قدیم فرد شیادی بود به نام نصوح که به سبب ظاهر و صدای زنانهای که داشت به کارگری در حمام زنان مشغول شده بود و به علت اشتغال خود در قید و بند هوسهای شیطانی به سر میبرد. شبها بعد از آن که از کار فارغ میشد به درگاه خدا توبه میکرد اما روز بعد با دیدن زنان توبه خود را از یاد میبرد و جانب حمام زنانه را پیش میگرفت.
روزی از روزها دختر شاه در حمام گوهر گرانبهایی را گم کرد. از این رو حکم بر آن شد که تمام دلاکان باید لخت و عریان شوند تا حقیقت حال روشن گردد و سارق گوهر پیدا شود.
نصوح که هیچ وقت فکر چنین مخمصهای را نمیکرد بعد از اینکه برای تفتیش به سمتش آمدند راه گریز را پیش گرفت و به سمت خزینه فرار کرد. در این شرایط بسیار ترسیده بود و با حالت زار گریان، از صمیم قلب به سوی خدا دست دراز کرد و از او خواست که اگر این بار نیز او را از این مخمصه نجات دهد، به معنای واقعی کلمه توبه خواهد کرد. آن قدر از خالصانه دعا کرد که خدا درخواستش را پذیرفت و در آخرین لحظات که میخواستند دستگیرش کنند از بیرون صدایی آمد که گفت: گوهر پیدا شده است.
پس از آن او با چشم گریان راه کوه را پیش گرفت و آنقدر با مقداری سنگ از این کوه به آن کوه بالا و پایین رفت تا گوشت تنش آب شد و سرانجام از جانب خدا به او خطاب شد توبهاش پذیرفته شده است.
در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و حکمرانی شجاع الدوله در منطقه قوچان خراسان نظیر چنین واقعهای رخ داده است.