۲ انشا زیبا درباره عینک 👓
انشا با موضوع عینک به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
۱) موضوع انشا عینک 👓
جهان را مه برداشته بود. حتی یک قدم فراتر نیز به زور دیده میشد. تصور کنید؛ دنیایی با رنگهای در هم آمیخته! این داستان من قبل از آشنایی با دوست شیشهایام بود. کمی صبر کنید. همه ماجرا که نباید از ابتدا فاش شود. من فردی عینکی هستم که بدون آن دنیا برایم مانند صفحه یک تلویزیون قدیمی در حال سوختن است. البته اوضاع آنقدرها هم بد نیست.
من با عینکم دوست شدهام. او زیباییهای جهان را به من نشان میدهد و باعث میشود لبخند مادرم را ببینم. عینکم با چهره بلورین خود اولین کسی است که آوای صبح بخیر را روی صورتم نجوا میکند. او چشمانم را درشتتر میکند، زیرا میگوید آنها زیبا هستند و میخواهد به بقیه نیز نشانشان دهد. بگذارید ماجرای آشنا شدنمان را برای شما تعریف کنم. با پدرم به مغازه عینکفروشی رفتیم تا نسخهای که پزشک نوشته بود را به او بدهیم. با چشمانی ضعیف و دیدی ناواضح به ویترین مغازه زل زده بودم. با همان حال عینکی را دیدم که دستهاش را برایم تکان میداد. با تعجب او را از داخل ویترین برداشتم که ناگهان پدر گفت از این قاب خوشت آمده! پس آن را با شیشه مناسب چشمم برای من خرید.
عینک زیرک بود و برای رهایی از دست صاحب مغازه این حیله را به کار برده بود. دوست من گاهی اوقات شیطنتش میگیرد و روی بینیام سرسرهبازی میکند. به او گفتهام که این کار را دوست ندارم زیرا حواسم را پرت میکند. مادر برای عینکم بند خریده تا دور سرم زندانیاش کند و تکان نخورد. این تنبیه خوبی برای اوست تا از کارش دست بردارد. راستی این را یادم رفت بگویم که عینکم قبلا ورزش ژیمناستیک کار میکرده و میتواند پاهایش را ۱۸۰ باز کند، بدون آن که بشکند. با آنکه گاهی وزن او زیاد میشود و صورتم توان نگهداری آن را از دست میدهد، اما باز هم عینک بهترین دوست من و منبع روشنایی چشمهایم است.
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی
موضوع انشا درباره عینک
هر روز آدم های زیادی را در اطرافمان می بینیم که عینک به چشم دارند. یکی عینک آفتابی یکی عینک طبی و یکی هم عینکی برای تفریح! همه می دانند عینک چه شکلی است! دو تا دست دراز دارد و دو تا عدسی بزرگ در جلویش که برای هرکسی شکلش فرق می کند مثلا عینک یکی گرد است آن یکی مستطیلی یکی هم عینکش را انگار از فضا آورده اند از بس که عجیب است!
عینک های امروزی کمی توصیفش طول می کشد چون هر کدام یک شکلی دارد برای خودش! ولی عینک های دانشمندان قرن های قبل را که بخواهی توصیف کنی کارت راحت تر است! مثلا آنتون پاولوویچ چـِخوف عینک ساده و گردی داشت که روی بینی اش گذاشته بود و یک نخ هم از کنارش آویزان شده بود! هر لحظه فکر می کنی عینک الان از روی بینی سُر می خورد و می افتد!
این هم عکس آنتون پاولوویچ چـِخوف:
یا مثلا دانشمند دیگری به اسم اسوالد ایوری که عینکی داشت بدون دسته؛ حتی نخی هم از آن آویزان نبود!
این هم عکس اسوالد ایوری :
عینک از زمان های قدیم تا به امروز وجود داشته است فقط شکل های آن فرق کرده. امروزه هم مثل زمان های گذشته نیست؛ در زمان های قدیم تنوع عینک بسیار کمتر از الان بود و کسانی که چشمانشان ضعیف میشد و احتیاج به عینک داشتند تقریبا عینک هایشان شبیه به هم بود.
اما در زمانه ما که تکنولوژی پیشرفت کرده است عینک ها هم به تبع آن پیشرفت کرده اند به طوری که هرکسی متناسب با فرم صورتش عینکی را انتخاب می کند و به چشم می زند. گاهی عینک ها انقدر کوچک اند که از دور هرچه قدر تلاش کنی نمی توانی آن را در صورت طرف پیدا کنی! گاهی هم آنقدر بزرگ اند که علاوه بر چشم، دماغ و دهان را هم در بر می گیرند!
خلاصه اینها مدل های زیاد عینک است که هرروزه با چشمان خود نظاره گر آن در دور و برمان هستیم. عینک های دودی و آفتابی هم که جای خود دارند! از دودی و مشکی گرفته تا آبی و زرد و …! که به عنوان آینه هم از شیشه آن می توان استفاده کرد! البته خیلی ها اصلا از عینک آفتابی استفاده ای نمی کنند! آن را روی سرشان می گذارند تا بلکه جذاب تر شوند! البته همین کارِ به اصطلاح جذاب را خیلی ها در برف و بوران زمستان هم انجام می دهند! مثلا برف که می بارد عینک را روی موهایشان می گذارند تا جذاب شوند!
خلاصه با عینک می توانید هر کاری دلتان می خواهد انجام دهید! این بود انشای من…
موضوعات پیشنهادی انشاهای دانش آموزیانشا عینک _ اختصاصی _ دانشچی
واقعا عالی بود خیلی به دردم خورد
متشکریم دوست عزیز
خیلی قشنگه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ساده بود…..
به هر حال بد نبود ، میشه گفت خوب
خسته نباشی
دست گلتون درد نکنه
باحال بود