با زندگی نامه و آثار محمد عوفی آشنا شوید!
نورالدین محمد عوفی بخاری، تاریخنگار، زندگینامه نویس، مترجم و ادیب خراسانی که در اواخر سدهٔ ششم و اوایل سدهٔ هفتم هجری، میزیست. او به محمدبن محمد عوفی بخاری و سدیدالدین محمد عوفی نیز مشهور و ملقب است به سدیدالدین یا نورالدین. از اعقاب عبدالرحمانبن عوف از صحابه پیامبر اسلام بود و به همین سبب خاندان او به عوفی شهرت دارند.
در نیمهٔ دوم سدهٔ ششم هجری در بخارا بهدنیا آمد و در همان شهر تحصیل کرد و سپس به بسیاری از شهرهای ماوراءالنهر و خراسان و سیستان سفر کرد. او تا اواخر حکومت سلطان محمد خوارزم شاه در خراسان به سر میبرد و ضمن دیدار و گفتگو با بزرگان و مشاهیر همعصرش به گردآوری اطلاعات تاریخی دست پیدا میکرد که در کتابهایاش ثبت شدهاست.
در هنگام حملهٔ مغول رهسپار هندوستان شد و عمر را در دستگاه مملوکهای غوری در سند گذارند. از اواخر عمر او و چگونگی و تاریخ دقیق مرگش اطلاعی در دست نیست. محمد عوفی به بسیاری از بلاد ماوراءالنهر و خراسان و سیستان سفر کرد و به دیدار فضلای مشهور آن بلاد توفیق یافت عوفی تا اواخر دوره قدرت سلطان محمد خوارزمشاه در خراسان و ماوراءالنهر به سر میبرد.
در ضمن ملاقات با رجال به جمعآوری اطلاعات ذیقیمت خود که در کتابهای خویش ثبت کرده است مشغول بود و در اوان حمله مغول از ماوراءالنهر و خراسان گریخته به بلاد سند رفت. عوفی در مدت توقف یا سیاحت در خراسان و ماوراءالنهر بهخدمت امرا و علما تقرب حاصل کرد.
مدتی از ملازمان دربار قلج طمغاج خان ابراهیم و پسرش قلج ارسلان خاقان نصرةالدین عثمان بن ابراهیم گشت بعد از فرار به سند خدمت ناصرالدین قباجه (متوفی بهسال ۶۲۵ ه ق) از ممالیک غوریه را اختیار کرد و در همین مدت کتاب لبابالالباب را بهنام وزیر او عینالملک فخرالدین حسین بن شرفالملک تصنیف کرد، و نیز بهفرمان همین پادشاه شروع بهتالیف جوامع الحکایات نمود و پس از غرق شدن ناصرالدین قباجه بهسال (۶۲۵ ه ق) بهخدمت شمسالدین التتمش درآمد.
و علیالخصوص بهخدمت وزیر او نظامالملک را که در «جوامع الحکایات و لوامع الروایات» قوامالدین محمد بن ابیسعد الجنیدی اختصاص و در دهلی اقامت یافت و کتاب عهد ناصرالدین قباجه شروع نموده بود در حدود سال ۶۳۰ بهنام این وزیر تمام کرد، و بعد از این تاریخ از زندگی او اطلاعی در دست نیست.
آثار محمد عوفی
آثار معروف او:
♦ لبابالالباب (تألیف در حدود سال ۶۱۸ ق.) نخستین تذکره در بارهٔ شاعران پارسیگو.
بابالاَلباب (تألیفشده در حدود ۶۱۸ ق. ) نام نخستین کتاب زندگینامه تألیفشده به زبان فارسی است. در این کتاب زندگینامه سخنوران ایرانی آورده شده و پیشرو این سبک در ادبیات فارسی بوده است.
این کتاب به شرح حال شاعران نامدار ایرانی و نقد آثار آنان میپردازد. نقدهای این کتاب اغلب مبهم است و همه نویسندگان و شاعران ایرانی را تحسین میکند. لبابالالباب به دو جلد قابل بخش است. جلد نخست درباره بلندپایگان سخنور و جلد دوم زندگینامه تمام سخنورانی که عوفی توانسته است از دوره طاهریان تا زمان خوارزمشاهیان آثاری از آنها بیابد .
اسلوب انشاء آن بر سیاق کتابهای عربی یتیمةالدهر ثعالبی و دمیةالقصر باخَرزی و آهنگین و پرآرایه نوشته شده است. عوفی این کتاب را پس از نقل مکان به هندوستان در آنجا و به نام یکی از وزیران هند نوشت. این کتاب همچنان مورد توجه تذکرهنویسان بوده و تذکره مجمعالفصحاء نیز بر پایه آن تألیف گردیده است.
♦ جوامع الحکایات و لوامع الروایات (تألیف در حدود سال ۶۳۰)، کتابی حجیم شامل حکایات ادبی و تاریخی.
اين کتاب مهمترين اثر عوفى و از جملهٔ معتبرترين کتبى است که به زبان پارسى تأليف شده و متضمن فوائد تاريخى و ادبى است که در کتابهاى ديگر بهدست نمىتوان آورد. از جوامعالحکايات نسخ متعدد در کتابخانههاى ايران و خارج از ايران موجود است.
جوامعالحکايات در چهار مجلد و هر مجلد در بيست و پنج باب است. عوفى در تأليف اين کتاب از مآخذ مختلف متعدد در تاريخ و ادب و قصص و حکايات و رجال شعر و نثر استفاده کرده است که بعضى از آنها اصلاً در دست نيست. علاوه بر اين وى از اطلاعات کثيرى که بر اثر سير در بلاد و ملاقات با فضلا بهدست آورده بود، نيز در تأليف اين کتاب فايدهها برگرفت و بنابراين کتاب او نه تنها از جهت ادبى بلکه از ساير جهات علىالخصوص تاريخ داراى اهميت فراوان و شايع توجه است.
همين اهميت سبب شده است که جوامع الحکايات بعدها مورد استفادهٔ عدهاى از مؤلفان از قبيل امين احمد رازى در هفت اقليم، منهاج سراج در طبقات ناصري، قزوينى در عجايبالمخلوقات، هندوشاه در تجاربالسلف، حمدالله مستوفى در تاريخ گزيده و نزهةالقلوب، و چندين مؤلف معتبر ديگر گردد و سه ترجمه نيز به ترکى از آن ترتيب يابد.
اگر از بعض موارد از ديباچهٔ اين کتاب، که بنابر عادت اهل زمان با انشائى آراسته و مصنوع نوشته شد، بگذريم. باقى اين کتاب را با نثرى در کمال سادگى و روانى مىيابيم، البته کلمات و ترکيبات عربى در همين انشاء ساده به وفور ديده مىشود ليکن استعمال آنها از باب نشاندادن مقام ادبى نويسنده بهکار نرفته بلکه از کلمات و ترکيباتى است که در لهجهٔ پارسى اواخر قرن ششم و اوايل قرن هفتم نفوذ کرده و تقريباً جزو زبان شده بود.
♦ الفرج بعد الشده نوشتهٔ تنوخی را از عربی به فارسی برگرداند.
اين کتاب را اصلاً قاضى ابوعلى محسنبن علىبن محمدبن داودالتنوخى (م ۳۸۴ هـ) بهعربى نوشت و عوفى آن را بهفارسى درآورد و در اينباره در باب هفتم از قسم چهارم جوامعالحکايات گفت: ‘و قاضى محسن تنوخى کتابالفرج بعدالشدة را تأليف کرده است اندرين معنى و آن کتابى مرغوب است و مؤلف آن کتاب را به لغت پارسى ترجمه کرده است و بيشتر حکايات در اين مجموع مسطور است’ .
همچنانکه عوفى خود گفته است بيشتر حکايات فرج بعدالشدة در جوامعالحکايات نقل شد. ترجمهٔ ديگرى از همين کتاب بعدها بهدست حسينبن اسعدبن حسين دهستانى مؤيدى در نيمهٔ دوم قرن هفتم هجرى يعنى قريب نيم قرن بعد از ترجمهٔ نخستين صورت گرفته است.
پیشنهادی: درباره زندگی نامه عنصری بلخی بخوانید