خانه » # نگارش هشتم

# نگارش هشتم

تحقیق در مورد زندگی علامه حسن زاده آملی + مکاشفات

زندگی نامه حسن زاده آملی و مکاشفات او

زندگی علامه حسن زاده آملی

آشنایی با زندگی علامه حسن زاده آملی

حسن حسن‌ زاده آملی متولد ۱۳۰۷ش، زاده مازندران، فیلسوف، عارف شیعه، فقیه، منجم و مدرس دروس حوزوی است. ایشان را علامه ذوالفنون و علامه دهر نیز می‌نامند و وی در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و طب تبحر و از خود اشعار حکیمانه‌ای نیز دارد. علامه به غیر از زبان فارسی و زبان مازندرانی، به زبان فرانسوی و عربی نیز تسلط دارد. اشعاری نیز به زبان‌های فارسی، طبری و تازی سروده‌است.

ادامه نوشته »

تحقیق در مورد زندگی عبید زاکانی + شعر

همه چیز درباره عبید زاکانی و اشعار او

تحقیق در مورد زندگی عبید زاکانی

آشنایی با زندگی نامه عبید زاکانی

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی شاعر، نویسنده و طنزپرداز فارسی‌زبان قرن هشتم هجری است که طبق قراین موجود در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم ه.ق. در یکی از توابع قزوین چشم به جهان گشود.

ادامه نوشته »

انشا توصیف حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

توصیف ساده و انشا در مورد حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد حمل یک قالب یخ بدون دستکشیک روز با دوستانمان جشنی را در مدرسه برگزار کردیم. کارمان را گروهی انجام میدادیم؛ هرکسی مسئول کار جداگانه ای بود و من هم مسئول حمل قالب بزرگ یخ! انقدر عجله داشتم که قالب یخ را بدون دستکش برداشتم.

ادامه نوشته »

توصیف حس و حال برخاستن از خواب در صبح روستا

برخاستن از خواب در صبح روستا

تصور جمله برخاستن از خواب در صبح روستادر زندگی روستایی صبح را با آواز خروس و صدای دلنشین گنجشک هایی آغاز می کنیم که گویی در بهشت هستیم و چنان لذتی را به دنبال دارد که با هیچ چیز قابل مقایسه نخواهد بود و از سویی دیگر بوی نان داغ محلی که در فضا می پیچد اشتهای هر کسی را دوچندان می کند و با وجود هر فصلی می توان بوی واقعی آن فصل را استنشاق کرد و معنای زندگی را در هوای پاک و بی آلایش زندگی روستایی جست.

ادامه نوشته »

یک بند درباره قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشا درباره قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

یک بند درباره قطره بارانی هستید که از ابری چکیده ایدمن اگر قطره ی بارانی بودم که از ابری به زمین می چکیدم، به رودخانه ای پر آب می رفتم که به قطره های زلال آب می پیوستم یا اینکه مسیرم را چنان متمایل می کردم که در دل گلبرگی تشنه فرو روم و رفع عطشش کنم.

ادامه نوشته »