خانه » پایه سوم » پاسخ سوالات درس هفتم مطالعات سوم از بزرگ‌ترها قدردانی کنیم

پاسخ سوالات درس هفتم مطالعات سوم از بزرگ‌ترها قدردانی کنیم

جواب به سوالات و فعالیت درس هفتم مطالعات اجتماعی سوم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )

پاسخ سوالات درس هفتم مطالعات سوم از بزرگ‌ترها قدردانی کنیم

پاسخگویی به سوالات درس هفتم کتاب مطالعات اجتماعی سوم از بزرگ‌ترها قدردانی کنیم صفحه 25 با دانشچی همراه باشید.

جواب سوالات مطالعات اجتماعی سوم درس هفتم از بزرگ‌ترها قدردانی کنیم ( پاسخ گام به گام )

گفت‌وگو کنید صفحه 25

1- داستان هدیه‌ی خدا را بخوانید.

– منظور مادربزرگ از اینکه به نوه‌اش می‌گفت: تو دست منی، تو پای من، تو گوش منی… چه بود؟

📗 پاسخ: چون سن مادربزرگ زیاد بود، دست‌هایش مثل گذشته قدرت انجام بعضی کارها را نداشت، پاهایش هم توان راه رفتن زیاد را نداشت و گوش‌هایش هم درست نمی‌شنید، نوه مادربزرگ در انجام کارها به او کمک می‌کرد و در نتیجه مادربزرگ از اینکه کارها به سرعت و به خوبی انجام می‌شد خوشحال بود و به نوه‌اش می‌گفت: تو دست منی و…

 

– مادربزرگ درباره‌ی نوه‌اش چه دعایی کرد؟

📗 پاسخ: مادربزرگ گفت: «الهی خدا دستت را بگیره عزیزم!»

 

– منظور او از این دعا چه بود؟

📗 پاسخ: از خداوند درخواست کرد که همیشه و در همه کارها و مراحل زندگی نوه‌اش او را پناه خودش بگیرد و یاری‌اش کند.

 

– چرا خداوند به مادربزرگ، نوه‌ی خوب و مهربانی هدیه داده بود؟

📗 پاسخ: زیرا مادربزرگ هم وقتی به سن و سال نوه‌اش بود، بسیار بامحبت بود و به مادربزرگ خودش کمک می‌کرد و مواظبش بود و شب‌ها کنار او می‌خوابید تا تنها نباشد. وقتی خودش به سن مادربزرگ رسید خداوند نوه‌ای مهربان و بامحبت به او عطا کرد.

 

2- پنج شنبه شب است. فردا حمید و خانواده‌اش می‌خواهند به یک جای خوش آب و هوا در اطراف شهر بروند. همه از رفتن به سفر خوشحال هستند. آن‌ها لباس‌ها و وسایلشان را در ساک می‌گذارند. حمید با برادر و خواهرهایش درباره‌ی دیدنی‌های بین راه صحبت می کند. مادربزرگ حمید در خانه‌ی آن‌ها زندگی می‌کند. او پاهایش درد می‌کند. خیلی آهسته راه می‌رود و به سختی ماشین سوار می‌شود و از آن پیاده می‌شود.
شب، اعضای خانواده درباره‌ی اینکه مادربزرگ همراه آن‌ها به سفر برود یا نه گفت‌وگو کردند.

به نظر شما آن‌ها در این‌باره چه تصمیمی بگیرند؟ چرا؟ اگر شما جای حمید بودید، چه می‌گفتید؟

📗 پاسخ: به نظر من آنها باید مادربزرگ را همراه خود ببرند چون او هم یکی از اعضای خانواده است و در گردش دسته‌جمعی باید همه اعضای خانواده حضور داشته باشند تا به همه خوش بگذرد و لذت ببرند. اگر من جای حمید بودم، می‌گفتم: «من دوست دارم مادربزرگ را ببریم و هر کاری بتوانم برای راحتی او انجام می‌دهم تا خوشحال باشد و از همه می‌خواهم که مادربزرگ را کمک کنند تا همگی لذت ببریم».

 

3- چرا باید به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و افراد سالمند احترام بگذاریم و از آن‌ها قدردانی کنیم؟

📗 پاسخ: چون اگر امروز ما انسان‌های موفقی هستیم نتیجه‌ی محبت، مراقبت، تربیت و زحماتی است که آنها سال‌ها قبل برای ما و پدر و مادرمان کشیده‌اند و ما همیشه باید قدردان زحمات آنها باشیم.

 

4- یک خاطره‌ی زیبا از پدربزرگ و مادربزرگتان را در کلاس تعریف کنید.

📗 پاسخ: پدربزرگ و مادربزرگم در خانه‌ای قدیمی و زیبا که حیاطش باغچه‌های پر از درخت و سبزی و یک حوض زیبا پر از ماهی قرمز داشت زندگی می‌کردند. عصرها گلیمی در حیاط پهن می‌کردند و دور هم می‌نشستیم و از بودن در کنار هم لذت می‌بردیم. چند سالی است که از دنیا رفته‌اند و فقط خاطراتان زیبایشان در ذهن ما مانده است. خدا رحمتشان کند.

 

جست‌وجو کنید صفحه 25

با راهنمایی معلّم به «پیام قرآنی» کتاب درسی قرآن مراجعه کنید و آیه‌ای را که مربوط به پدر و مادر است، پیدا کنید. از روی معنی آن بنویسید و در کلاس بخوانید.

📗 پاسخ: وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِیمًا (سوره اسراء، آیه 23)

و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:
لوازم جانبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *