شرایط نابسامانی اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران افشاریه
دلایل و عوامل مهم نابسامانی اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران افشاریه از کتاب مطالعات اجتماعی نهم، با دانشچی همراه باشید.
آنچه از سلسلهی افشاریه در ایران به عنوان یادگار مانده است، علاوه بر گستردگی مرزها، بی شک دستاوردها و غنائم جنگی است که سر سلسلهی افشار یعنی نادرشاه بدست آورده بود. دوران حکومت خاندان افشار و علی الخصوص حکومت نادرشاه یکی از دوران شکوه قدرت ولی در عین حال نابسامانی و بدبختی مردم ایران بشمار میرود.
پس از سقوط ساسانیان هرگز مرزهای ایران تا آن اندازه که در زمان نادرشاه گسترده شد، گسترش نیافته بود. اما درعین حال این کشور گشایی منجر به رفاه و ثروتمند شدن ایرانیان نگردید. در مقالهی پیش رو علاوه بر نگاهی اجمالی بر تاریخ حکومت افشاریان، به علل نا بسامانی و آشفتگی در ایران خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید: علت سقوط حکومت ساسانیاننادر شاه افشار که بود ؟
نادر در سال ۱۰۶۶ هجری شمسی در در گز یکی از توابع خراسان شمالی در ایل افشار که از قبایل ترکمان بودند متولد شد. او تا قبل از ۱۸ سالگی تیرانداز و سوارکاری ماهر شده بود. در سن ۱۸ سالگی در جنگ ازبکهای خوارزم به همراه مادرش اسیر شد، اما با شجاعت از اسارت گریخت و به خراسان بازگشت.
در ابیورد به دلیل شایستگی و شجاعتی که از خود نشان داده بود به عنوان تفنگچی حکمران ابیورد انتخاب شد. پس از ازدواج با دختر حکمران ابیورد صاحب فرزند اولش رضا قلی شد و بدین ترتیب او بر دژکلات خراسان تسلط یافت.
به حکومت رسیدن نادرشاه
با حملهی افغانها به ایران نادر به کمک شاه طهماسب صفوی شتافت. او با شکست محمود افغان در مهماندوست، مورچه خورت و درهخوار، توانست محبوبیت و شهرت بسیاری کسب کند. در حالی که نادر در جنگ برای آزادسازی نهاوند و ملایر بود، شاه طهماسب برای ابراز وجود، برای جنگ با عثمانیها راهی تبریز شد، اما از آنجا که هیچ تجربهی جنگاوری و نبردی نداشت به آسانی شکست خورد و به همدان گریخت.
نادر با استفاده از شکست شاه طهماسب او را خلع و فرزند شیرخوار او را بر تخت نشاند و خود رسما زمام امور را بدست گرفت. پس از گذشت سه سال در ۱۱۴۸ قمری با شکست پادشاه گرجستان رسما بر تخت شاهی نشست و رضا قلی را ولیعهد خود اعلام کرد.
شرایط ایران در زمان حکومت نادر
نادر شاه افشار با تسلط بر تمام حوزهی آسیای میانه توانست شورشهای داخلی را نیز سرکوب کند. همین امر سبب به وجود آمدن حکومتی نظامی در ایران شد. علیرغم تامین امنیت نسبی و نبود جنگ در کشور، مردم ایران در فقر و تنگدستی بسر میبردند. تجار بسیاری ورشکست شده بودند و به دلیل جنگهای مداوم راههای تجاری بسته شده و مالیاتهای سنگینی از تجار اخذ میشد. تجارت ابریشم که عمده محصول تجاری ایران بود به کلی از دور خارج شده بود. بازرگانان از مخالفان سرسخت حکومت نادر بودند.
تورم و گرانی که به سبب جنگهای پی در پی بر مردم تحمیل میشد، از دیگر علل نا بسامانی و آشفتگی در این دوران بود. عمده محصولات کشاورزان و بودجه کشور صرف تامین مایحتاج سپاه و تجهیز نمودن لشکر برای جنگ میشد. همین امر باعث تورم و گرانی بر باقیمانده ی محصولات مورد نیاز مردم بود. حاصل دست رنج کشاورزان با بهایی اندک خریداری میشد و مردم روز به روز گرسنهتر و تهدیستتر میشدند.
از سوی دیگر اقوام شیعه که در زمان صفویه دارای نفوذ و قدرت بودند، با به حکومت رسیدن نادر منزویتر شده بودند، زیرا نادرشاه برای تحکیم روابط، به حکومتهای عراق و افغانها دستور داده بود مذهب جعفری، به ارکان اسلامی اضافه شود و سنیها بتوانند به شیوهی خود نماز بخوانند و به حج بروند. از این رو بسیاری از افراطیون شیعی در تضاد با نادرشاه بودند با اینحال مرزهای ایران روز به روز گستردهتر میشد.
فتح هند و کشتار دهلی
آخرین قلمرو فتح نشده در زمان نادرشاه هند بود. با اینکه بارها از زمان شاه طهماسب سفیرانی برای برقراری روابط دوستانه با دهلی اعزام شده بود، حکومت دهلی روی خوشی به سفیران ایرانی نشان نداده بود و در مرتبهی آخر نیز از پذیرفتن سفیر نادرشاه سر باز زد.
نادر شاه شخصا راهی دهلی شد و در نزدیکی دهلی اردو زد و در جنگی کوتاه محمدشاه حاکم هند را شکست داد. شب هنگام با نزاعی که بین روستاییان و سربازان ایرانی درگرفت، شایعه شد که نادر در مهمانی حاکم هند مسموم شده است. همین سبب شورش مردم دهلی شد و آنها شبانه و بصورتی غافلگیرانه ۷۰۰ تن از سربازان نادرشاه را بقتل رساندند.
صبح روز بعد که نادر به این شورش آگاه شد و فهمید حاکم دهلی هیچ اقدامی در جهت سرکوب این اقدام نکرده، دستور قتل عام مردم دهلی را صادر کرد. سپاهیان نادر در عرض ۴ ساعت قسمت زیادی از شهر را به آتش کشیده و غیرنظامیان بسیاری را کشتند. سرانجام با وساطت محمدشاه و نظام الملک، نادر اعلام آتش بس کرد و بقیه مردم را عفو کرد. با اعلام آتش بس حاکم هند جواهرات و پول هنگفتی به نادر بخشید و سکه به نام نادرشاه ضرب کردند. دستاورد این حملات علاوه بر ۳۰میلیون لیره پول، تخت طاووس معروف و الماس کوه نور بود، که به ایران آورده شد.
قتل نادرشاه
در اواخر عمر نادرشاه تبدیل به مردی تند خو و شکاک شده بود و همه روزه افرادی را به جرم خیانت و توهم توطئه اعدام میکرد. تا جایی که رضا قلی پسر خود را به تصور خیانت از هر دو چشم کور کرد. این رفتارها باعث تنفر سربازان و حتی فرماندهان از او شد و در نهایت در ۱۱ جمادی الثانی ۱۱۶۰ هجری قمری فرمانده قراولان و چند تن از امرا ارتش وارد چادر محل استراحت او شدند و سرش را بریدند.
پس از مرگ نادرشاه
اوضاع آشفتهی دوران حکومت نادرشاه با مرگ او از پیش بدتر شد. جانشینان او نتوانستند امپراطوری پدر را حفظ کنند و نتیجتا ایران در چند نقطه دچار شورش شد. حکومت افشاریان نیز در نواحی از خراسان محدود شد. شاهرخ میرزا چهارمین و آخرین پادشاه افشار نیز نتوانست تغییری در اوضاع این حکومت متلاشی شده ایجاد کند.