معنی و مفهوم گنج حکمت حُقّه راز فارسی دهم
با معنا و مفهوم گنج حکمت حُقّه راز از کتاب فارسی دهم صفحه ۵۰ آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.
معنی گنج حکمت حُقّه راز
روزی شخصی نزد عالم دانایی آمد و گفت: «ای عالم دانا نزد شما آمدهام تا مرا با گوشهای از اسرار خداوند آشنا کنی.» عالم دانا گفت: «برگرد و فردا بیا.»
مرد رفت. عالم دانا دستور داد که موشی گرفتند و در جعبه قرار دادند و در جعبه را محکم بستند.
روز بعد آن مرد آمد و گفت: «ای عالم دانا، آنچه به من وعده داده بودی بگو.»
عالم دانا گفت جعبه را به او بدهند و فرمود: «مراقب باش که در جعبه باز نشود.»
مرد جعبه را گرفت و به خانه رفت و فکر و خیال اینکه در جعبه چه رازی نهفته است؟ او را رها نکرد. نتوانست صبر کند و در جعبه را باز کرد و موش بیرون پرید و فرار کرد.
مرد نزد عالم دانا آمد و گفت: «ای شیخ، من از تو اسرار خداوندی را درخواست کردم، تو به من موش دادی؟!»
عالم دانا گفت: «ای عارف، ما یک موش در جعبه به تو دادیم، تو نتوانستی آن را پنهان کنی و نزد خودت نگه داری، اگر اسرار خداوند را به تو بگوییم چگونه میخواهی آنها را حفظ کنی؟!»
قلمرو زبانی
اسرار: رازها، جمع سرّ ـ با من نمایی: بر من آشکار کنی ـ حُقّه: جعبه ـ زینهار: آگاه باش، مراقب باش ـ سودا: اندیشه، هوس
هر چند صبر کرد نتوانست ← حذف به قرینه
سودای آنش ← سودای آن (او را) ← ـَـ ش (او): مفعول
قلمرو ادبی
در ـ سر ← جناس
دیگر روز ← ترکیب وصفی مقلوب
پیام حکایت
هر کسی قادر به درک اسرار هستی و رازهای خداوند نیست.