بین ضرب المثل یک کلاغ و چهل کلاغ با موضوع «امانت داری» چه ارتباطی وجود دارد؟ 🐧
در ادامه ارتباط این ضرب المثل قدیمی و زیبا را با موضوع امانت داری برای شما تبیین کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.
ارتباط ضرب المثل با امانت داری
امانت یعنی چیزی که مدتی به دیگری سپرده می شود تا در زمان مشخصی به او برگرداند. این امانت می تواند پول، کتاب، لباس و … هر چیز دیگری باشد. یکی از مهم ترین امانت های دیگران در نزد ما، حرف های آنان است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: المجالس بالأمانة؛ مجلسها امانت هستند. یعنی وقتی افراد با یکدیگر نشست و برخاست می کنند باید صحبت های آن مجلس را حفظ کنند. وقتی کسی به ما حرفی می زند و ما آن را به دیگری می گوییم، او نیز به شخص دیگری می گوید و رفته رفته این زنجیره سخن ادامه می یابد و حتی ممکن است تغییراتی در آن بوجود آید و تبدیل به سخن دروغی شود.
این کار دقیقا مانند ضرب المثل یک کلاغ چهل کلاغ است؛ اگر همان لحظه که سخنی میان دو نفر از دهان خارج می شود همان جا تمام شود و به بیرون درز نیابد، دیگر نه سخن چینی می شود و نه شایعه پراکنی. کسی که از کسی ناراحت نمیشود.
سخنان دیگران نزد ما همچون امانت است که اگر در حفظ آن بی دقتی کنیم، خیانت در امانت کرده ایم.
داستان یک کلاغ چهل کلاغ
حکایت شده است که در روزگاران قدیم، کلاغی در جنگلی زندگی میکرد. او جوجهای به دنیا آورد. از تولد جوجه کلاغ، ماهها گذشت. او کاملا بزرگ شد، اما پرواز کردن را خوب نیاموخته بود.
در یک روز بهاری، مادر کلاغ تصمیم گرفت برای به دست آوردن غذا از لانه خارج شود. وی قبل از رفتن به فرزندش گفت: تو پرواز را خوب آموزش ندیدی به همین دلیل در نبود من از خانه بیرون نرو.
جوجهاش که فکر میکرد پرواز کار آسانی است و مشکلی ندارد، از خانهاش بیرون آمد و همین که قصد پرواز کردن داشت، روی شاخهها افتاد و زخمی شد.
جوجه کلاغ از شدت درد به خودش میپیچید و ناله میکرد که در این حین، کلاغی او را دید و به کمکش رفت، اما نتواست او را نجات بدهد. بعد با خودش گفت بهتر است بروم و به همه خبر بدهم که چه اتفاقی افتاده است.
سپس پرواز کرد و رفت. ناگهان تعدادی کلاغ را دید که روی زمین راه میروند. آنها را صدا کرد و گفت: جوجه کلاغی روی شاخهها افتاده و بالهایش شکسته است و نمیتواند پرواز کند. آنها هم فورا برای نجات بچه کلاغ پرواز کردند تا به بقیه هم خبر بدهند.
مدتی نگذشته بود که همهی کلاغها باخبر شدند که چه اتفاقی برای جوجه کلاغ افتاده است. آنها دور هم جمع شدند و هر کدام چیزی میگفتند. یکی میگفت نوک جوجه کلاغ شکسته و دیگری مطمئن بود بالش شکسته است. آن یکی میگفت جوجه کلاغ مرده است. خلاصه همهی کلاغها تصمیم گرفتند برای کمک به جوجه کلاغ اقدام کنند.
وقتی که نزدیک او رفتند متوجه شدند جوجه کلاغ زنده است و مادرش بالهای او را به دندان گرفته و از لابهلای شاخه نجات میدهد.
به همین دلیل، از آن موقع تا به کنون اگر خبری بین مردم منتشر شود که صحت نداشته و توسط اشخاص مختلفی پخش شده باشد، ضربالمثل یک كلاغ، چهل كلاغ را برایش به کار میبرند.
پیشنهادی: راه های مقابله و جلوگیری از شایعه پراکنیاختصاصی-دانشچی