۲ انشای دانش آموزی درباره مهمترین تصمیم زندگی من
انشا با موضوع مهمترین تصمیم زندگی من به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
۱- موضوع انشا مهمترین تصمیم زندگی من
هر فردی امید و آرزوهایی برای آیندهاش دارد که برایشان اهمیت دارد و به دنبال رسیدن به آنها میکوشد. یک فرد ممکن است به دنبال موفقیت در درس و مشق باشد، یا اینکه دوست داشته باشد در آینده دکتر یا مهندس شود. یکی دیگر ممکن است به دنبال داشتن ثروت باشد یا شاید کسی آرزو کند که به سراسر جهان یا حتی فضا سفر کرده و تمامی زیباییهای دنیا را ببیند. هدفها و آرزوهای بیشماری در ذهن هر فرد جای دارند، که همگی ممکن است ارزشمند یا بیارزش، پایدار یا فانی باشند.
پدرم همیشه میگفت: آینده ما مثل یک نقاشی میماند. هر اندازه که در زمان حال رنگ بیشتری به آن بزنیم، آینده قشنگتر میشود. یعنی هر کاری که انجام میدهیم و هر تصمیمی که میگیریم، مثل یک رنگ در نقاشی زندگی ما باقی میماند. پس بسیار مهم است که رنگهای قشنگ انتخاب کنیم و از وقت باارزش خود خوب استفاده کنیم تا یک نقاشی قشنگ برای آینده خودمان بسازیم.
من تصمیم گرفتهام که برای ساختن آیندهی زیبا تمام تلاشم را بکنم. قدر لحظه لحظهی زندگیام را بدانم و فعالیتهای مفید انجام بدهم. از بودن در طبیعت لذت ببرم و خدا را برای این نعمت باارزش سپاسگزاری کنم. تصمیم گرفتهام که قدر مادر و پدرم را بیشتر بدانم و دلم میخواهد آنقدر موفق بشوم تا بتوانم زحمات آنها را جبران کنم. آنقدر در درس و یادگیری تلاش کنم و بهترین نتیجه را بگیرم. نه صرفاً برای اینکه نمرات خوبی بگیرم بلکه از آن برای ساختن زندگی بهتر استفاده کنم و برای کسب مهارتهای مهم در زندگی از هیچ تلاشی دریغ نکنم.
تصمیم گرفتهام که در آینده برای جامعه فرد مفیدی باشم و برای پیشرفت جامعه فعالیتهای مهمی را انجام بدهم.
مهمترین تصمیم زندگی من هم این است که به تصمیماتی که الان گرفتهام پایبند باشم وهیچ وقت از آرزوهایم دست نکشم. هیچوقت فراموش نکنم که با تلاش و پشتکار میتوانم به هر چی که میخواهم برسم.
انشا اختصاصی _ نویسنده: الهام روشن
موضوعات پیشنهادی انشاهای دانش آموزی۲- انشا درباره مهم ترین تصمیم زندگی من
در ابتدا که وارد مدرسه شدیم، به نظر میرسید که مسیر آسان و هموار است. با آغاز کلاس نهم سختیها رخ نشان دادند و آشکار شدند. تعیین مسیر بعدی زندگی به نظر دشوار میآمد. انتخاب رشته مهمترین تصمیم زندگی من تا آن لحظه محسوب میشد. هر کدام از رشتهها من را در مسیر متفاوتی قرار میدادند که موجب رقم خوردن سرنوشت متفاوتی نیز میشدند. برای گرفتن این تصمیم مهم از افراد بسیاری کمک گرفتم. پدر و مادر، معلمان و مشاوران مدرسه از جمله افرادی بودند که یاری بسیاری به من رساندند.
در مسیر تصمیمگیری اطلاعات بسیاری از هر رشته و مشاغل و بازار کار آنها کسب کردم. علوم انسانی من را به سمت حقوق، روانشناسی و مدیریت سوق میداد. رشته ریاضی مسیری برای رسیدن به مهندسی بود. علوم تجربی با بدن انسان سر و کار داشت و راهی برای خواندن رشته پزشکی و در نتیجه پزشک شدن محسوب میشد. رشتههای هنرستان و کار و دانش نیز بسیار متنوع بودند، به طوری که متناسب با هر توانایی و علاقه، رشتهای خاص وجود داشت. هیچگاه گمان نمیکردم که یک تصمیم میتواند تاثیر مستقیمی بر روی آینده داشته باشد.
روزی یکی از مشاوران مدرسه راهنمایی ارزشمندی به من کرد. او گفت که نگران تصمیمی که خواهمگرفت نباشم. بهتر است قبل از هر چیزی خودم را خوب بشناسم و با مهارت، استعداد و علایق خودم آشنایی کامل پیدا کنم. او گفت بعدها که به گذشته نگاه کردم، نباید به دلیل تصمیم زمان نوجوانیم اندوهگین باشم. باید بپذیرم که در آن زمان با توجه به علایق و روحیهای که داشتم، مسیری را انتخاب کردم. بنابراین باید برای رسیدن به هدف تعیینشده تمام تلاش خودم را به کار بگیرم. این جملات تاثیر بسیاری در زندگی من داشتند و پس از آن نیز هرگاه نیاز به یک تصمیمگیری مهم بود، به این میاندیشیدم که من مسیر بهتر را انتخاب خواهم کرد، فقط کافیست بدانم که من چه کسی هستم و تواناییهایم چیستند.
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی