انشا دانش آموزی چرا به مدرسه میرویم؟
انشا چرا به مدرسه میرویم؟ به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
انشا با موضوع چرا به مدرسه میرویم؟
چرا به مدرسه میرویم؟ این سوالی بود که هرروز، زمانی که از خواب بیدار میشدم از خود میپرسیدم. چه دلیلی داشت که به مدرسه بروم. آیا این مسئله ارزشمندتر از صبح زود بیدار شدن بود؟ روزها میگذشتند و من با اجبار مادر و پدر، به محل علم و دانش میرفتم. فصل زمستان از راه رسید. برفهای دانه دانه از آسمان به زمین سقوط میکردند.
همه جا به رنگ سفید درآمده بود. همراه با دوستانم به برفبازی رفتیم. مدت طولانی در آن هوای سرد ماندیم و کارهای مختلف انجام دادیم. گلوهای برفی میساختیم و به طرف یکدیگر پرتاب میکردیم. آدمبرفی درست کردیم و لحظات شادی را کنار یکدیگر گذراندیم. پس از آنکه به خانه بازگشتم، از شدت خستگی خوابم برد. صبح که از خواب بیدار شدم، احساس عجیبی داشتم.
گویا یک توپ کوچک درون گلویم گیر کرده بود و اجازه نمیداد به راحتی نفس بکشم. سر و دستانم به شدت داغ شده بودند، حس میکردم روی یک بخاری بسیار گرم خوابیدهام. این احساسات هر لحظه بیشتر میشدند و من نمیتوانستم کاری کنم. با صدایی بسیار آهسته مادر را صدا زدم. او آمد و به من گفت که سرماخوردهام.
آن روز به جای مدرسه، به مطب پزشک رفتم. از این که به مدرسه نمیرفتم بسیار خوشحال بودم اما مریضی را نیز دوست نداشتم. پس از معاینه، دکتر به من گفت که نباید یک هفته به مدرسه بروم. روز اول با شادی گذشت. روز دوم کمی کسلکننده بود. روز سوم حوصلهام سر رفته بود و دلم میخواست با دوستانم بازی کنم. آن یک هفته به این فکر میکردم که مدرسه رفتن آنقدرها هم بد نیست.
میتوانیم دوستان جدید پیدا کنیم و از آنها چیزهای بسیار زیادی یاد بگیریم. معلمها مانند مادرانی دلسوز به ما درس زندگی میدهند و ما را با شاخههای مختلف علم آشنا میکنند. مدرسه رفتن، مزیتهای بسیار زیادی دارد. ما میتوانیم مسئولیتپذیری و قانونمندی را از آن یاد بگیریم. میتوانیم استعدادهای خود را کشف کنیم و برای رسیدن به اهداف خود تلاش بسیاری انجام دهیم.
پس از آن نتیجه گرفتم که مدرسه، مسیری برای رسیدن به آرزوها است.
انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی
انشا در مورد ویژگی های یک مدرسه خوب