خانه » ادبیات » معنی گنج حکمت ” چنان باش “

معنی گنج حکمت ” چنان باش “

معنی درس گنج حکمت چنان باش – ادبیات فارسی یازدهم

گنج حکمت - چنان باش

در ادامه با متن، معنی و پیام حکایت گنج حکمت – از کتاب ادبیات فارسی یازدهم– آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

متن حکایت چنان باش از اسرار التوحید

خواجه عبدالکریم [که] خادم خاصّ شیخ ما، ابوسعید – قدس الله روحه العزیز – بود، گفت: «روزی درویشی مرا بنشانده بود تا از حکایت های شیخ ما، او را چیزی می‌نوشتم»
کسی بیامد که «شیخ، تو را می خوانَد»؛ برفتم.

چون پیش شیخ رسیدم، شیخ پرسید که چه کار می کردی؟ گفتم: «درویشی حکایتی چند خواست، از آنِ شیخ، می‌نوشتم.»
شیخ گفت: «یا عبدالکریم، حکایت نویس مباش، چنان باش که از تو حکایت کنند!»

معنی حکایت گنج حکمت

خواجه عبدالکریم که از خادمان ویژه و مخصوص شیخ ابوسعید (خداوند روح عزیز و گرانقدرش را پاکیزه گرداند) تعریف میکرد که: در یکی از روزها درویش (عارف/ فقیر) از من خواست که بنشینم و از حکایت های شیخ‌مان (ابوسعید) برایش بنویسم.

در آن هنگام کسی آمد و خبر داد که شیخ تو را صدا می کند. من نیز از آنجا برخاستم و رفتم. وقتی نزد شیخ رسیدم از من پرسید که چه کار می کردی؟ به ایشان گفتم: درویشی درباره شما حکایاتی از من طلب کرد که آن را برایش بنویسم.

شیخ گفت: ای عبدالکریم! حکایت نویسِ کسی نباش! خودت طوری زندگی کن که مردم، حکایت های تو را بنویسند و از تو حکایت بگویند!

مفهوم و پیام داستان

شیخ شاگرد خویش را پند می دهد که به ارزش های وجودی اش دقت کند و بجای این مشغول حکایت نویسی برای دیگران باشد، نفس خویش را تربیت دهد و خودش را انسان عزتمندی قرار دهد که دیگران از حکایت های زندگی او بگویند و از او الگو بگیرند.

درواقع شیخ می خواهد به او یاد دهد که در این عالم، یکی از بهترین کارها، پرورش نفس و پاکیزه گرداندن روح است. انسان تا وقتی وجودش را از خبط و خطاها پاک نگرداند، زندگی اش فایده ای ندارد. پیشرفت هرکس در گرو عمل خویش است.

بیشتر بخوانید: حکایت افلاطون و مرد جاهل

اختصاصی-دانشچی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *