همه چیز درباره ی شهرستان مشگین شهر
شهرستان مشگینشهر از شهرستانهای استان اردبیل است. شهرستان مشگین شهر در شمال غربی ایران و ۸۳۹ کیلومتری تهران واقع شده است و جمعیتی بالغ بر ۱۵۱۱۵۶ نفر را در خود جای داده است. آب و هوای این شهرستان معتدل کوهستانی است. کوه سبلان در ۲۵ کیلومتری این شهر واقع شده است. شواهد و قرائن به دست آمده از منطقه باستانی شهریری، حکایت از تمدنی با قدمت شش هزار سال قبل از میلاد در منطقه مشگینشهر دارد.
پیشینه تاریخی مشگین شهر
با توجه به آثار به دست آمده از محوطه باستانی شهر بئری این شهرستان، قدمت این شهر بیش از ۱۰۰۰۰ سال میباشد. به عبارتی قدمت این شهرستان ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح میباشد. (و در برخی منابع قدمت این شهرستان بیشتر نیز تخمین زده میشود)
اورامی، وراوی، خیاو و پشگین، اسامی این شهرستان در ایام گذشته بوده است
از نظر تاریخی مشگین شهر با داشتن بیش از ۴۲۰ محوطه تاریخی و باستانی یکی از شهرستانهای مهم استان اردبیل است.
به روایاتی نام قدیم مشگین شهر اورامی و یا وراوی محل تولد سعد الدین وراوینی دانشمند و مترجم مرزبان نامه در قرن ششم هجری قمری بوده است.
شهرستان مشگین شهر به احتمال فراوان در گذشتههای دور با فلات اردبیل و مناطق مغان و قره داغ تشکیل سرزمین واحدی را میداده که چنین منطقه وسیعی از دیر باز میتوانسته نیاز بسیاری از اقوام گله دار را که همیشه در حال کوچ ییلاق و قشلاق میباشند، برآورد.
شهرستان مشگین شهر به لحاظ موقعیت طبیعی دارای تپهها، قلعهها، اماکن تاریخی زیاد مربوط به ادوار تمدنهای ماقبل تاریخ و ادوار تاریخی قبل و بعد از اسلام میباشد. از جمله وجود نقوش صخرهای آثار تمدن انسانهای ماقبل تاریخ در محدوده کناره رودهای قره سو، دره رود و شکلی داش ارشق، سنگ افراشتهای مجسمهای هزاره قبل از میلاد معروف به شهریری و مکتب اوشاقلاری کناره رود قره سو، سنگ نبشته پهلوی ساسانی، قلعه کهنه، قلعه قهقهه (محل زندانی شدن شاه اسماعیل دوم صفوی)، قلعه ارشق، دیو قلعه سی (دژ بهمن)، بقایای کاروان سراهای رضی، قانلو بلاغ، قره قیه، قره آغاج چرچیلو بر روی رودخانههای دره رود و قره سو، مقبره شیخ حیدر، بقایای برج و باروی منظم قلعه سی، مقابر امامزادهها و آثار متنوع دیگر را در خود جای داده است.
مؤلف کتاب زینه المجالس این منطقه را ملوک پیشگین خوانده و در وجه تسمیه آن مینویسد:چون محمدبنپیشگین گرجی در زمان اتابکان آذربایجان حاکم اینجا بوده بنام او معروف گشته و در نتیجه کثرت استعمال، پیشگین به مشگین تبدیل گشته که امروزه به دو نام خیاو و مشگین شهر شهرت دارد.
حمدالله مستوفی در کتاب نزهه القلوب آورده که پیشگین در اصل «وراوی» نامیده میشد و دارای هفت شهر بوده و جزء تومان پیشگین بودند، شامل: پیشگین، خیاو، انار، ارجاق، اهر، تکلفه و کلیبر است.
در دوره حکومت آق قویونلو و قره قویونلو و اوایل نهضتهای صفویه بویژه در زمان شیخ جنید و فرزندش شیخ حیدر و بلحاظ تولد بنیانگذار حکومت شیعه در ایران، شاه اسماعیل اول صفوی، به سال ۸۹۰ هجری قمری در شهر خیاو، این شهر از رونق و اهمیت خاص برخوردار بوده و خود شیخ حیدر مدتی حاکم و والی شهر خیاو و مغان بوده است. در دوره قاجاریه بخصوص در زمان جنگهای ۱۳ ساله ایران و روس این شهر از مراکز استقرار لشکریان عباس میرزا بوده است.
پل معلق مشگینشهر
پل معلق مشگینشهر به عنوان بزرگترین پل معلق خاورمیانه در ارتفاع ۸۰ متری رودخانه خیاوچایی و بر روی پارک جنگلی مشگینشهر احداث شده، ۲ متر عرض و ۳۶۵ متر طول دارد. سازه این پل توسط کارشناسان داخلی و مهندسان منطقه اجرا شده و دانش ساخت آن بومی است.
این پل بخشی از مجموعه گردشگری خیاو تا گیردولی بوده و در زمینی به مساحت ۱۳۰ هکتار و با هزینهای بالغ بر ۴۰۰ میلیارد ریال احداث شده است. منطقه نمونه گردشگری خیاو تا گیردولی بزرگترین پروژه گردشگری استان اردبیل است. این مجموعه گردشگری شامل تالارهای پذیرایی، سوئیتهای اقامتی، سایت بالنسواری و ورزشهای هوایی، رستورانگردان و بازارچههای صنایعدستی، شهربازی و دیگر امکانات مختلف تفریحی است.
مشخصات فنی
این پل ۲ متر عرض، ۳۶۵ متر طول و ۸۰ متر از کف دره خیاوچایی ارتفاع دارد. ارتفاع دکل پل ۲۱ متر و عمق فونداسیون کابل ۱۲ متر با کابلهای ۷۰ میلیمتری فولادی است. در ساخت عرشه پل از مواد پلیمری و کامپوزیتی طرح چوب با مقاومت بالا در مقابل رطوبت و حریق و ضربه و فشار به همراه صاعقهگیر و بادسنج و سنسورهای کنترل حرکتی و دمپرهای خنثیکننده رزونانس استفاده شده است. این پل با جابهجایی افقی ۲ متر و دید فرودست پارک جنگلی و فرادست قله سبلان هیجانی به اندازه ترنهوایی به عبورکننده از خود القا میکند. امنیت این پل براساس آییننامههای جهانی تعریف شده است بهطوری که در روزهای تعطیل ۳ هزار نفر از آن عبور میکنند. احداث کننده این پل توسط مهندس محمود گنجعلی بیک و مهندس علی گنجعلی بیک در مدت ۹ ماه احداث شده است.
صنایع دستی
در شهرستان مشگین شهر هنرهای دستی دارای قدمت و اصالت قابل توجهی بوده است. بیشتر صنایع دستی منطقه را بافتههای داری تشکیل میدهند که از مهمترین این صنایع میتوان به قالی بافی، گلیم بافی و جاجیم بافی اشاره نمود. علاوه بر این بافتهها، سفالگری نیز از صنایع دستی این شهرستان محسوب میشود.
آثار باستانی و قلعههای تاریخی
- سنگنبشته ساسانی
- مقبره شیخ حیدر
- قلعه قهقهه
- نقوش صخرهای شیخ مدی
- دیو قالاسی
- قلعه بربر
- کهنه قلعه
- قلعه ارشق
- قیزقالاسی
- محوطه تاریخی ایلانلی داغ
- غارهای دو طبقه عصر حجر روستای بینهلر
- قره قالا
- آق قالا
وضعیت فرهنگی و اجتماعی
مردم شهرستان مشکین شهر مسلمان و صددرصد شیعی مذهب و عمیقاً به علایق دینی و مذهبی پایبندند و ارادت خاصی به خاندان عصمت و طهارت دارند . مشکین شهر از شهرستانهای روحانی خیزاستان است و استحکام عمیق بنیانهای اعتقادی اسلامی و اعتقاد عمیق مردم به مکتب مردم حیات بخش اسلام و شیعه و حرمت و احترام ویژه علما و روحانیت درمیان مردم موجب شده است تا هویت اصیل فرهنگی مردم حفظ شده و هنجارهای فرهنگی و اجتماع کننده و مخاطره آمیز بروز ننماید و ثبات و توازن فرهنگی و اجتماعی محفوظ بماند . بافت اجتماعی شهر به علت سکونت اجباری عشایر و مهاجرت روستائیان دارای بافت مختلط شهری ، روستائی و عشایری است که سنتهای فرهنگی و محلی خود را حفظ کرده واستحکام خانواده ، سننن و فرهنگ سنتی مردم همچنان پابرجا بوده و نظیر بعضی از شهرهای کشور ، مدرنیزم و صنعت درآن تغییرات فرهنگی و اجتماعی خاص خود را بوجود نیاورده است این شهرستان در راستای پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان هشت سال دفاع مقدس ۶۰۰ شهید در راه آرمان مقدس جمهوری اسلامی تقدیم انقلاب کرده است و همچنان بیش از پیش در راه حفظ نظام مقدس اسلامی مان ، تداوم راه نظام و اطلاعات ازمعنویات ولی امر مسلمین حضرت آیت اله خامنه ای تلاش جدی دارند . مردم این شهرستان دارای استعدادهای فرهنگی وهنری خوبی می باشند میزان بالای تعداد دانشجویان در سراسر کشور درمقایسه با شهرستانهای استان نشان از رشد فکری و فرهنگی این شهرستان دارد و درصد بیشتر دانشجویان دانشگاههای اردبیل را جوانان مشکین شهر تشکیل می دهد.
آداب و رسوم شهرستان مشگین شهر
در مشکینشهر، مراسم شب چهارشنبهسوری است که هنوز هم نشانههایی از آدابورسوم خاص آن بهرغم تغییر و تحولات فرهنگی فراوان در میان مردم منطقه دیده میشود، چهارشنبه آخر سال از زمانهای قدیم در مشکینشهر به «گل چهارشنبه» مرسوم است؛ زیرا همه خانهها در این روز مثل گل پاکیزه شده و برخلاف چهارشنبه قبل از آنکه به «کول چهارشنبه» یعنی چهارشنبه خاکستری معروف است، زیبا و شادیآفرین است. از رسوم زیبایی که از سالها قبل در چهارشنبهسوری در این استان رواج دارد، بردن هدایایی از سوی خانوادهها طی مراسم خاص به خانه دختران شوهر رفته است، در زمانهای نهچندان دور، خانواده پدری هدایای خریداریشده را به همراه غذای مخصوص در سینی بزرگی قرارداده و روی آن را با پارچههای رنگی تزیین و به خانه فرزندان دختر میفرستادند، ولی این رسم هماکنون با شیوهای ساده و متفاوت با گذشته انجام میشود. درگذشته نهچندان دور در شب »چهارشنبهسوری» پس از صرف شام، سفره مخصوص این شب پهن میشد؛ طبق رسم در این سفره خشکبار و شیرینی قرار داده و با شمعهای رنگین که در آن زمان ساختن آن مخصوص مشکینشهر بود، سفره را مزین میکردند. طبق این سنت دیرینه پسران جوان در این شب کمربندهای پارچهای یا دستمال خود را از روشنایی بامها و یا پنجره همسایه ویژهترین آیینهای مردم مشکینشهر در چهارشنبه آخر سال یکی از آیینهای ویژه قبل از فرارسیدن سال نو و یا اقوام خود آویزان کرده و صاحبخانه بدون آنکه درصدد شناسایی آنها باشند، هدایایی به پارچه میبستند؛ این آیین بیشتر توسط جوانانی انجام میشد که به دختری علاقهمند بوده و به آرزوی وصلت با او برای «قورشاخ آتماق» یعنی دستمال انداختن، به خانه دختر رفته و با این نیت درباره آنچه که به دستمال یا کمربند آنها بسته میشد تعبیراتی میکردند. البته در حال حاضر برخی سالخوردگان منطقه هنوز هم معتقدند که چون شنیدن سخنان بد و یا خوب در شب چهارشنبه سوری در زندگی فرد شنونده تاثیر دارد، در این شب نباید سخنان ناامیدکننده درمیان افراد خانوادهها رد و بدل شود، همچنین بر اساس یک سنت دیرینه همانگونه که افراد شب چهارشنبه سوری از روی آتش میپرند در سالهای نه چندان دور صبح چهارشنبه از روی آب جاری و نهرهای روان میگذشتند که این رسم در منطقه به آیین «نو اوستی» مشهور بود. درشب چهارشنبه سوری اغلب خانوادههای ساکن درمنطقه غذاهای مخصوص که بیشتر ماهی و برنج بود تدارک میدیدند؛ بسیاری از رسوم زیبا و فرحانگیز گذشته هماکنون از بین رفته و یا در حال فراموشی است و به جای آن انفجار مواد محترقه به عنوان یک سرگرمی زیانبار در سالیان اخیر به آیین سنتی چهارشنبه سوری وارد شده است؛ در منطقه مشکین شهر آجیل ویژه چهارشنبه سوری را «چرشنبه یمیشی» و شکلات مخصوص آن را «پنابات» مینامند؛ «شاربازی» ازجمله بازیهای ویژه مناطق آذری در چهارشنبهسوری است که در غروب سهشنبه آخر سال و در هوای گرگ و میش بسیاری از جوانان به آن میپردازند؛ پرتاب تعداد زیادی «شار»درفضای تاریک آسمان، جلوه خاصی به پیرامون بخشیده و مردم شهر یا روستا را برای لذت بردن از ستارههای سرخ آسمان به»خرمنها» میکشاند. مشابه آیین «شارگردانی» در مشکین شهر، برنامهای به نام «تولاما» است که پراکنده شدن شعلههای آتش ناشی از آن در فضا، منظرهای زیبایی را ترسیم میکند؛ طریقه اجرای آیین «تولاما» به این شکل است که یک تکه آلومینیوم را در داخل زغال گداخته قرار داده و بوسیله گردون آن را به سرعت میچرخانند که در اثر دمای بالای زغال، آلومینیوم ذوب شده و هالهای از روشنایی سرخفام را ایجاد میکند؛ همزمان در بسیاری از منازل شهر و روستا، مردم آتش روشن کرده و جوانان با پریدن از روی آن شعر سنتی «زردی من از تو، سرخی تو از من» را زمزمه میکنند».آتیل ماتیل؛ چرشنبه بختیم آچیل، چرشنبه» شعر مورد علاقه دختران جوان است که در آرزوی پریدن از روی آتش چهارشنبه سوری لحظهشماری میکنند؛ کدبانوی خانه نیز درشب چهارشنبه بهترین غذا را برای شام تهیه میکند، اندکی پس ازشام گروههایی از جوانان طبق یک سنت دیرینه به پشت بام مردم رفته و اقدام به آویزان کردن شال از پنجره خانهها میکنند که در آذربایجان به آن «قورشاق سالاماخ» میگویند، آیین «شال سالاماخ» در واقع یکی از شاخصههای چهارشنبه سوری در آذربایجان شرقی و مشکین شهر است که استاد شهریار نیز در منظومه «حیدربابای» خود از آن تحت عنوان «شال سالاماخ» یاد میکند. درآیین «قورشاق سالاماخ» جوانان و نوجوانان پارچه بزرگ و بلندی را از پنجره و یا باجه منزل همسایگان و یا اقوام خویش آویزان کرده و عیدی طلب میکنند، صاحبخانه هم براساس سنتهای دیرینه جوراب، شکلات، تخممرغ، نخود، کشمش و یا پول به شال و پارچه بسته، شادی جوانان را کامل میکنند. از دیگر برنامههای مرسوم چهارشنبهسوری در این منطقه، عیدی گرفتن داماد است؛ به این معنا که داماد همراه با سهچهار نفراز دوستان و فامیلهای جوان و همسن و سال خود دراین روز به خانه عروس رفته و خانواده عروس از آنها با شیرینی و چای پذیرایی میکند، داماد و همراهان نیز به نوبه خود به داخل پیشدستیهایی که به آنها شیرینی تعارف شده، مبالغی اسکناس تازه گذاشته و مادر عروس یا به عبارتی مادرزن داماد نیز برای حاضرین انعام میدهد؛ انعام چهارشنبهسوری برای داماد معمولا جوراب پشمی دستباف، پارچه (پیراهنی) است و پیراهن سفید به نشانه مبارکی و خوشبختی به وی، اهدا میشود. بامداد چهارشنبه نیز مناطق مختلف آذربایجان دارای رسم خاصی بوده و در بسیاری از مناطق روستایی مردان قبل از روشن شدن کامل هوا، حیوانات خود را برای سیراب کردن به رودخانه نزدیک روستا میبرند؛ چرا که به عقیده آنها، این کار درد و بلا را از حیوانات دور کرده و برکت به ارمغان میآورد؛ حضور نوعروسان بر سر چشمههای آب و شستن حنای دستهای خود با آب خنک، همراه با بریدن کمی ازموی سرخود به نشانه خوشیمنی از دیگر آیینهای ویژه چهارشنبهسوری در این منطقه در سالهای اخیر آیینهای اصیل چهارشنبهسوری دچار تحریف شده و این سنت نیکو با ورود انواع مواد محترقه به بازار مصرف جوانان و نوجوانان به ابزاری برای اذیت مردم و ایجاد ناامنی تبدیل شده است. در منطقه مغان مشکین شهر مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه میروند، آتشی بر میافروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری میپردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرفهایشان را از آب رودخانه پر میکنند و به خانه میآورند و آب آن را به گوشه کنار خانه میپاشند؛ با این کار سال جدید، سالی سرشار از روشنی و زلالی و پاکی خواهد بود؛ خرید لباس از آداب سنتی نوروز به شمار میآید، ولی اصولا بازار پوشاک در ایام نوروز در جمهوری آذربایجان رونق خاصی ندارد و مردم بیشتر خرید مواد غذایی را در اولویت قرار میدهند. در آخرین شب جمعه قبل از نوروز، آذریها به زیارت قبور نزدیکان و فامیلهای خود میروند، مقارن عید، کسانی که نزدیکان خود را از دست دادهاند، نوروز را جشن نمیگیرند و لباس نو نمیپوشند، در مقابل پدر و مادر پسران جوانی که تازه نامزد شدهاند، به خانه عروس رفته کادو و شیرینی میبرند، در ایام نوروز موسیقی سنتی و برنامههای نمایشی و ورزشی خاصی اجرا میشود؛ همچنین در برخی مناطق بر اساس یک آیین دیرینه در اولین صبح بعد از چارشنبه، مادر خانواده، دختران دمبخت خود را با جارو دستی با نیت این که زود به خانه شوهر بروند، فراری میدهند. »اوزوگ آتدی» از دیگر رسمهای شب چهارشنبهسوری است، در این رسم ۱۰ تا ۲۰ نفر در خانهای جمع میشوند و داخل تشت نسبتا بزرگی آب میریزند و روی آن را با پارچه سفید یا قرمزی میپوشانند، هر فرد انگشتر خود را داخل آب میاندازد، همه به نوبت یک دوبیتی یا یک بیت شعر میخوانند، فردی که دو بیتی خواند به خودش یا فرد دیگر دستش را از زیر پارچه به آب وارد میکند و بدون آنکه داخل تشت را ببیند، انگشتری را بیرون میآورد، اگر انگشتری مال خواننده ترانه بود، نیت خود را با توجه به آن شعر تعبیر میکند؛ در غیر این صورت انگشتری هر فردی بیرون آید آن شعر با نیت او تعبیر میشود. در شب چهارشنبه سوری «بوقدا آتماق» رسمی است که بیشتر در مورد دختران دم بخت اجرا میشود، در این رسم تکه فلزی را روی آتش میگذارند، وقتی که کاملا داغ شد، بنام هر دختر یک دانه گندم روی آتش میگذارند، گندم هر فردی زودتر از روی آتش پرید، میگویند او زودتر از همه ازدواج خواهد کرد. پریدن از روی آب که در زبان محلی به آن «سواوستونن آتیلماق» میگویند در صبح روز چهارشنبه اجرا میشود، به محض پایان شب و آغاز روز چهارشنبه بچهها، جوانان و بزرگسالان به سوی رودخانهها و جویها میروند و از روی آبهای جاری میپرند و هنگام پریدن از روی آب همان جملههایی را تکرار میکنند که موقع پریدن از روی آتش میگویند، همچنین هر فردی در کنار جوی آبف مقدار کمی از موی خود را بریده و در آب میاندازد تا سال آینده سال خوبی برای صاحب مو باشد، در این روز همچنین زنهای خانهدار با یک کوزه از چشمهها آب میآورند و در گوشه اتاقها میپاشند و معتقد هستند بعد از آن آب، دیگر حشرههای موذی در اتاقها وارد نمیشود. «دن ایستاتماق» دیگر رسم چهارشنبهسوری است؛ به این ترتیب که روز ما قبل سهشنبه، بانوی هر خانه عدس و نخود و … را خیس میکند که این رسم را « دن ایستاتماق» میگویند، این حبوبات خیس شده روز سهشنبه به همراه گندم برشته میشود، به گندم برشته، کنجد یا مغز گردو اضافه شده و بهعنوان آجیل شب چهارشنبه سوری مورد مصرف قرار میگیرد، در برخی از روستاهای استان مشکین شهر بازاریان به پهن کردن پارچههای رنگی از در و دیوار، شادابی خاصی به محیط میبخشند.
پیشنهادی: آداب و رسوم و فرهنگ بومی اردبیلمنابع: سایت ویکی پدیا – وبلاگ sabalanshahr.blogfa.com