رابطه میان دانش عمومی و دانش علمی و در چه صورت به تعارض منجر می شود؟

در دنیای امروز که حجم اطلاعات بهسرعت در حال افزایش است، تمایز و ارتباط میان «دانش عمومی» و «دانش علمی» از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. وقتی مردم دربارهٔ پدیدهای سخن میگویند یا دربارهٔ مسألهای تصمیم میگیرند، غالباً از دانشی استفاده میکنند که یا از تجربهٔ روزمره یا از منابع عمومی نشأت میگیرد. از سوی دیگر، دانش علمی حاصل فرآیندی دقیق، نظاممند و انتقادی است که به بررسیِ عینیِ واقعیتها متکی است.
سؤال اصلی این است که رابطه میان این دو سطح از دانش چگونه است؟ در چه شرایطی دانش عمومی و دانش علمی با یکدیگر هماهنگ هستند و در چه شرایطی به «تعارض» منجر میگردند؟ در این مقاله، ابتدا مفهوم دانش عمومی و دانش علمی را روشن میکنیم، سپس روابط میان آنها را تحلیل میکنیم، و نهایتاً شرایط تعارض آنها را بررسی خواهیم کرد.
دانش عمومی چیست؟
دانش عمومی، شامل اطلاعات، باورها و تجربههایی است که افراد در زندگی روزمره بهدست میآورند و معمولاً بدون مراجعه به روشهای علمی یا اثبات دقیق شکل میگیرد. این نوع دانش ناشی از مواجهه انسان با محیط، فرهنگ، اجتماع، و تجربه حواس است.
ویژگیهای دانش عمومی
دانش عمومی دارای ویژگیهایی است که آن را از دانش علمی متمایز میکند:
- عمدتاً بر تجربه و مشاهده روزمره متکی است.
- غالباً ماهیت فردی یا فرهنگی دارد.
- معمولاً قابل انتقال سریع و عادی است.
- بهصورت مستقیم قابل آزمون سخت یا قابل تعمیم به همه شرایط نیست.
نقش و اهمیت دانش عمومی
با وجود دقت کمتر، دانش عمومی در زندگی روزمره اهمیت دارد؛ زیرا تصمیمگیری سریع را ممکن میسازد، زمینهای برای درک دانش علمی فراهم میکند و تعامل مؤثر با جامعه را تسهیل مینماید.
دانش علمی چیست؟
دانش علمی، به دانشی گفته میشود که از طریق روشهای نظاممند تجربهگری، اندازهگیری، آزمون، بازبینی همتا، و تکرارپذیری حاصل میشود. این نوع دانش تنها به باور یا تجربهٔ فردی اکتفا نمیکند بلکه به بررسیهای مستند و قابل تأیید میپردازد.
ویژگیهای دانش علمی
برخی از شاخصههای اصلی دانش علمی عبارتند از:
- روشمندی و تکرارپذیری: دانش علمی باید به گونهای باشد که پژوهشگران دیگر بتوانند آزمایش یا مشاهده را تکرار کنند و نتایج مشابه بهدست آورند.
- توجه به شواهد و دادهها: نظریات علمی بر بنیاد دادههای قابل مشاهده، اندازهگیری شده و تحلیلشده بنا میشوند.
- قابلیت نقد و بازبینی: یکی از ویژگیهای کلیدی علم، پذیرش این است که فرضها ممکن است خطا باشند و علم باید توانایی تصحیح خود را داشته باشد.
- عمومیت و قابلیت تعمیم: دانش علمی معمولاً تلاش میکند برای شرایط گوناگون کاربردپذیر باشد، نه صرفاً یک تجربهٔ خاص.
اهمیت دانش علمی
دانش علمی پایهی پیشرفت، فناوری و تصمیمگیری آگاهانه است؛ با تکیه بر شواهد، خطا را کاهش میدهد و به انسان امکان میدهد پدیدهها را عمیقتر و تحلیلیتر درک کند.
رابطه میان دانش عمومی و دانش علمی
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که رابطه میان دانش عمومی و دانش علمی نه صرفاً تقابل، که همکاری و پیوستگی نیز دارد. برای مثال، برخی از مطالعات بیان میکنند که دانش روزمره میتواند نقطه شروعی برای ورود به دانش علمی باشد؛ یعنی افراد با تلقّیها و برداشتهای نوعی از عالم شروع میکنند و سپس با آموزش و تحقیق علمی، این برداشتها را تصحیح یا توسعه میدهند.
به بیان دیگر، دانش عمومی میتواند بهعنوان زیرساخت اولیه نقش ایفا کند که سپس دانش علمی آن را پالایش کرده، نظام میبخشد و تحول میدهد.
هماهنگی و همافزایی
در شرایط ایدهآل، دانش عمومی و دانش علمی میتوانند در کنار هم قرار گیرند. مثلاً وقتی دانش عمومی بر پایهٔ تجربه جمعی و ارزشهای فرهنگی غنی است، و دانش علمی نیز آن را با روشها و بررسی دقیق حمایت میکند، نتیجه ترکیبی سازنده خواهد بود. در چنین حالتی:
- دانش عمومی انگیزه و سؤالات مقدماتی را فراهم میآورد.
- دانش علمی آن پرسشها را با ابزار روشمند پاسخ میدهد.
- افراد میتوانند با استفادهٔ درست از هردو، درک خود را از پدیدهها افزایش دهند، و تصمیمات آگاهانهتر بگیرند.
علاوه بر این، تعامل بین این دو، سبب میشود علم به حل مسئلههای واقعی زندگی مردم نزدیکتر شود و دانش عمومی نیز از آرایه محدودیتهای شهودی و خطاهای رایج مصون بماند.
برای مثال، در حوزه سلامت عمومی، بسیاری از توصیهها ابتدا از تجربه عمومی («اگر سردت شود لباس بیشتری بپوش») سرچشمه میگیرند، سپس دانش پزشکی و علمی آن تجربه را بازبینی میکند، سازوکارهای دقیق ارائه میدهد و رفتار بهینه را پیشنهاد میکند. این نمونه نشان میدهد که دانش عمومی و علمی چگونه میتوانند مکمل یکدیگر باشند و نتیجهٔ مثبتی بسازند.
در چه صورت دانش عمومی و دانش علمی به تعارض منجر میشوند؟
اگرچه رابطه میان دانش عمومی و علمی میتواند سازنده باشد، اما شرایط متعددی وجود دارد که این دو نوع دانش با یکدیگر در تعارض قرار میگیرند. این تعارضات عمدتاً ناشی از تفاوت در ساختار، منابع، روشها و هدفگذاریهای دانش عمومی و علمی است.
علل تعارض
تعارض میان دانش عمومی و علمی زمانی رخ میدهد که منشأ و روش آنها متفاوت باشد، علم پیوسته در حال تغییر است اما دانش عمومی ایستا میماند، باورهای عمومی بیش از حد کلی و بدون بررسی دقیقاند، یا نتایج علمی بهدرستی به زبان ساده منتقل نمیشوند.
پیامدهای تعارض
تعارض میان دانش عمومی و علمی میتواند به کاهش اعتماد مردم به علم، تصمیمگیریهای نادرست، کندی پیشرفت علمی و گسترش شکاف اطلاعاتی میان جامعه و پژوهشگران منجر شود.
راهکارهایی برای همافزایی و کاهش تعارض
برای کاهش تعارض و تقویت ارتباط میان دانش عمومی و علمی، باید سواد علمی مردم افزایش یابد، ارتباط علم با جامعه شفافتر و سادهتر شود، دانش عمومی بهعنوان نقطه آغاز یادگیری علمی پذیرفته گردد، گفتوگو میان پژوهشگران و مردم تقویت شود و فرهنگ پذیرش تغییر در علم ترویج یابد.
نتیجهگیری
رابطه میان دانش عمومی و علمی از مباحث مهم امروز است؛ اولی بر تجربه و باورهای فرهنگی تکیه دارد و دومی بر شواهد و روشهای نظاممند. اگر این رابطه درست مدیریت شود، موجب پیشرفت و تصمیمگیری آگاهانه میشود، اما در صورت تعارض، اعتماد و تحول علمی آسیب میبیند. ایجاد پل ارتباطی میان این دو، با آموزش، گفتوگو و ارتقای سواد علمی، میتواند به شکلگیری دانشی منجر شود که هم کاربردی است و هم مبتنی بر تحلیل علمی.
دانشچی پورتال جامع تحقیق و مقاله، مطالب علمی و هنری ، وبگردی و…