معنی و مفهوم شعر آفتاب حسن فارسی پایه یازدهم از مولوی 🌞
در این پست، معنی و مفهوم شعر آفتاب حسن از مولوی را از کتاب فارسی یازدهم برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.
معنی شعر آفتاب حسن
۱- بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
معنی: ای محبوبم، چهره ی زیبایت را نشان بده چرا که آرزوی باغ و گلستان دارم (و چهره تو همچون باغ و گلستان است)- لب بگشا و سخن بگو، زیرا سخن شیرین و نغز تو را که همچون قند است آرزو دارم.
۲- ای آفتاب حسن برون آ، دمی ز ابر
کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست
معنی: ای آنکه در زیبایی، همچون آفتاب درخشانی! کمی از پشت ابر غیبت در بیا و پنهان نشو. چرا که مشتاقم چهره ی تابان و درخشانت را ببینم.
۳- گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا، برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
معنی: از روی ناز به من گفتی: بیش از این مرا نرنجان و برو. من حتی این جمله ای که گفتی مرا نرنجان را دوست دارم دوباره از زبان تو بشنوم.
۴- زین همرهان سستعناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
معنی: من از دوستان کم ایمان و بی همت و سست اراده خسته شده ام ودوستان باایمان و قهرمانی همچون شیرخدا علی ابن ابیطالب علیه السلام و رستم آرزو دارم.
۵- دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوسـت
معنی: دیروز شیخ ما با چراغی در شهر می گذشت تا انسانی را در آن تاریکی های جهالت بیابد. می گفت: از دیو صفتی و بدخویی خسته شده ام. آرزو دارم با انسان حقیقی دیدار کنم نه حیوان صفت.
۶- گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
معنی: به او گفتند این چنین انسانی که دنبالش میگردی پیدا نمیشود ما گشته ایم نبود! گفت: آن کسی را که پیدا نمی شود آرزو دارم.
۷- پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست
آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
معتی: خداوند از چشم همگان پنهان است و همه چشم ها و دیده ها از خداست. آرزوی کسی را دارم که آفریده هایش آشکار اند اما خودش پنهان است.
آشکار صنعتِ پنهان: منظور خداست
پیشنهادی: معنی شعر نی نامه از مولویاختصاصی-دانشچی