در مورد تاریخ نگاری در ایران باستان و علل ضعف آن
وقتی دربارهی تاریخ سخن میگوییم، در وهلهی اول به یاد آثار باستانی میافتیم. حال آنکه مهمترین بخش تاریخ نگاشتن و آثار مکتوب است. هرچند بدون شک، آثار باستانی اثبات کنندهی یک متن تاریخی و در واقع مکمل تاریخنگاری محسوب میشود، اما اصل مسئله تاریخ را باید در متون و آثار تاریخی مکتوب جستجو نمود.
این موضوع همیشه سبب پیچیدگی و تاریک ماندن قسمتهایی از گذشته بوده است. در این مقاله به بحثی مفصل درباره تاریخِ تاریخ نگاری در ایران باستان خواهیم پرداخت.
تاریخ نگاری چیست؟
توصیف نمودن اوضاع و احوالات یک برههی زمانی، در حیطه انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، مذهبی و غیره را تاریخنگاری میگویند. به بیان دیگر ثبت تمام زوایای یک برههی زمانی به صورت مستند و واقعی به طوری که سبب انتقال اطلاعات به آیندگان شود. تاریخنگاریها میتوانند کلی و یا جزئی باشند. میتواند دربرگیرنده موضوعی خاص و یا یک تاریخنگاری عمومی باشد.
تاریخچه تاریخ نگاری در ایران
نخستین مطلبی که در رابطه با تاریخِ تاریخ نگاری در ایران قابل ذکر است، این است که به سبب نبودن آثار مکتوب قبل از دوره ساسانیان مدارک مستقل و مستحکمی از تاریخ نگاری در ایران وجود ندارد. ایرانیان تمایل به حفظ آثار مادی و همچنین تاریخ شفاهی داشتند.
تا قبل از ورود آریاییها تاریخ محدود به عیلامیان بوده است که تنها از روی کتیبههای یافت شده در شوش و لیان قابل حدس بوده است. کهنترین گزارش تاریخی در ایران متعلق به اوستا می باشد.
بررسی علل ضعف تاریخ نگاری در ایران باستان
پژوهشگران همواره در تلاشاند تا با کشف زوایای پنهان تاریخ زندگی بهتر و رو به پیشرفتتری برای نسل بشر متصور شوند. حال آنکه مشکلات متعددی در این راه وجود دارد. در زیر به تعدادی از این مشکلان میپردازیم.
۱- عدم وجود اطلاعات کافی از هر دوره تاریخی
ثبت تاریخ در گذشته کار بسیار دشواری بوده و در واقع نوشتن تاریخ به طور کامل محال محسوب میشده. با توجه به فقدان امکانات ثبت و ضبط، این طبیعی به نظر میرسد، حال به این وضعیت ثبت تاریخ، تعصبات و انگیزههای شخصی و فشار حکومت حاکم برای ثبت تاریخ را نیز باید افزود.
۲- جنگها
از آنجا که ایران به علت مطلوب بودن یک سرزمین دارای کمال امتیاز بوده است، همواره در معرض جنگ و یورش قرار داشته است و این جنگها نه تنها سبب از بین رفتن آثار مکتوب می شده بلکه در بسیاری از موارد مورخانِ به نام را اسیر و آثارشان را نابود میکردند و گاه شخص تاریخنگار را میکشتند.
۳- تحریف شدن تاریخ
در همین برهههای جنگ که پیشتر اشاره شد، معمولا شاهان پیروز با ثبت تاریخ به نفع خود واقعیتها را تحریف میکردند.
۴- سوزاندن کتابخانهها
در بسیاری از زمانها مرسوم بود که قومی به جایی حمله میکرد، برای حفظ آثار و سرمایههای ملی از نابود کردن کتابخانهها پرهیز میکرد، اما در جنگهایی مانند حملهی اعراب به ایران یا حمله مغولان که اقوام بدوی به کشور حمله میکردند، کتابخانهها را به آتش میکشیدند.
اغلب این کار برای از بین بردن تاریخ و آثار مکتوب انجام میگرفت. در بسیاری از موارد نیز، آتش گرفتن کتابخانهها به سبب بیدقتی یا سهل انگاری افراد مسئول کتابخانه رخ میداد و چون معمولا بناها چوبی بودند و کاغذ یک عنصر سوختنی سهل به حساب میآید، به سرعت از بین میرفتند.
۵- غرض ورزی در نگارش
یکی از مشکلات عدیده در ثبت تاریخ، گزینشی نوشتن یک نویسنده بوده است. به این معنی که نویسنده غرضیات شخصی کینه ورزیها، محبتهای افراطی خود را در هنگام نوشتن تاریخ دخیل میکرده است. این موضوع سبب از دست رفتن اعتبار نوشتههای تاریخی میشده است.
۶-تخیل و افسانه پروری
در بعضی از متون تاریخی نظیر شاهنامه یا لیلی و مجنون و غیره، شاهد به وجود آمدن اسطورههایی هستیم که با غلو شدن و یا تلطیف شدنهای بسیار به وجود آمدهاند. به طور مثال در شاهنامه اسطورهها و جنگها واقعی بودند اما در بیان حوادث غلو شده و گاها تخیلات نیز در آن داخل شده است.
سیر تاریخ نگاری در ایران
همانطور که پیشتر اشاره شد، مکتوبات تاریخی پیش از دورهی ساسانیان بسیار محدود بوده است و پس از دوره ساسانیان تاریخنویسیها بیشتر بر اساس قصهها و روایتهای حماسی دورهی پیشدادیان بوده است.
در دوره ساسانی دفتر مخصوصی برای ثبت وقایع تاریخی وجود داشته است که به آن “خداینامه” گفته میشده و در هر دوره نویسندگانِ خداینامه با استفاده از مطالب آخرین خداینامه آن را به روز آوری میکردند. اصل این کتاب از بین رفته و تنها متون پراکندهی ترجمه شده به زبان عربی هستند که وجود آن را اثبات می کند.
اکثر تالیفات زمان ساسانی در اثر حمله اعراب به ایران از بین رفته است. پس از حمله اعراب و وارد شدن فرهنگ و زبان عربی به ایران تاریخ نویسان بسیاری دست به نگارش تاریخ زدند که معروفترین آنها تاریخ طبری و تاریخ بلعمی بوده است
تاریخ نگاری در زمان آل بویه بسیار اعتلا یافت. از جمله تالیفات تاریخی این دوره کتاب التاریخ تالیف ثابت ابن سنان صابی است. در زمان غزنویان بار دیگر نگارش به زبان فارسی رواج یافت. از مهمترین آثار تاریخی این دوره تاریخ خوارزم نوشتهی ابوریحان بیرونی و تاریخ بیهقی تالیف ابوالفضل بیهقی است.
بعد از حمله ی مغول به ایران، علیرغم از دست رفتن منابع تاریخی در اثر حملهی آنها، تاریخنگاری با شیوههای بهتری آغاز شد و برای حفظ نوشتههای تاریخی، روشهای نوینتری به وجود آمد. از جمله نگهداری متون تاریخی در صندوقهای فلزی بود. مهمترین اثر نوشته شده در این دوره، تاریخ جهانگشا اثر عطاملک جوینی است.
تاریخ نگاری در دوره صفویان رونق بسیاری داشت اما با توجه به جهت گیریهای مورخان میتوان نفوذ دربار صفویه بر تاریخ نگاران را مشاهده کرد. این تاریخ نویسان تحت تاثیر پیروزیها و فتوحات شاهان عباسی بودند.
در زمان افشاریه و زندیه، تاریخ نویسی به شیوه صفویان ادامه داشت که معروفترین اثر آن دوره جهانگشای نادری یا تاریخ نادری اثر میرزا مهدی خان استرآبادی است. در دوره قاجار و پهلوی با توجه به رونق گرفتن صنعت چاپ، تاریخنگاری و تاریخنویسی پیشرفتهای متفاوت و روز افزون داشت. تالیف سفرنامهها و شرح ماموریتها باعث ایجاد پایگاههای ثبت تاریخ بسیاری شد و تاریخ به عنوان رشته تحصیلی در دانشگاهها تدریس شد و به جایگاه والای کنونی رسید.
بیشتر بخوانید: آشنایی با علم باستان شناسی و هدف آن