خانه » پایه پنجم » پاسخ سوالات درس دهم نگارش پنجم نامِ نیکو

پاسخ سوالات درس دهم نگارش پنجم نامِ نیکو

جواب به سوالات و فعالیت درس دهم نگارش پنجم ( پاسخ ها به صورت گام به گام )

پاسخ سوالات درس دهم نگارش پنجم نام نیکو

پاسخگویی به سوالات درس دهم کتاب نگارش پنجم نامِ نیکو صفحات ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۶ با دانشچی همراه باشید.

جواب سوالات نگارش پنجم درس دهم نام نیکو ( پاسخ گام به گام )

املا و واژه آموزی

۱- با توجّه به متن درس، جاهای خالی را پر کنید. (پاسخ ها با رنگ سبز)

استاد با نگاه‌های تحسین‌آمیز هنرمندی او را می‌دید و تشویقش می‌کرد، اما مراقب بود که غرور به جان شاگردش نیفتد. سال‌ها بعد محمود فرشچیان، استادی هنرمند و نام آشنا در نقاشی شد و کارهای او شهرت جهانی یافتند.

۲- متن درس را با دقّت بخوانید و واژه‌هایی را که از دو کلمه یا بیشتر تشکیل شده است، بنویسید.

📗 پاسخ: جست‌وجوگر، گفت‌وگو، خیال‌انگیز، زاینده‌رود، گل‌دسته، هم‌کلاسی، فوق‌العاده ، پرکار، کم‌حرف، قلم‌مو، کارگاه، دلنشین، جلال‌الدین، خوش‌حالی، سپیده‌دم، تحسین‌آمیز، سرمشق، روبه‌رو ، نیم‌رخ ، نام آشنا، نیک‌نامی، هم‌صدا.

۳- کامل کنید.

هیجان + انگیز هیجانانگیز یعنی آنچه انسان را به هیجان می‌آورد.
تفکر + آمیز تفکرآمیز یعنی آنچه باعث تفکر انسان می‌شود.
غم + انگیز غم‌انگیز یعنی آنچه سبب غم و اندوه می‌شود.
طنز + آمیز طنزآمیز یعنی آنچه  با طنز آمیخته است.
دل + انگیز دل‌انگیز یعنی آنچه خوشایند دل انسان است.

درک متن

الف) متن زیر را با دقّت بخوانید.

روزی روزگاری مردی زندگی می‌کرد که دروغگو بود. او هرجا می‌رفت دروغ می‌گفت. همیشه دوستان و نزدیکانش به او می‌گفتند که دست از این کار ناپسند بردارد؛ ولی او در جواب می‌گفت: «کی گفته که من دروغ می‌گویم؟ من راستگوترین آدم دنیا هستم!» روزی در یک مهمانی که مرد دروغگو هم مهمان بود، چند دوست کنار هم نشسته بودند و از هر دری می‌گفتند و می‌شنیدند.  یکی از آن میان گفت: «چند روز است که در بازار شهر زعفران زیاد و ارزان شده. هرکس زعفران نیاز دارد، بهترین وقت خرید آن است!» مرد دروغگو ناگهان گفت: «در بازار که زعفران نیست. یک مثقال هم پیدا نمی‌شود!» مرد زعفران‌فروش گفت: «مگر می‌شود؟ کار من زعفران‌فروشی است». مرد دروغگو با تمسخر گفت: «شاید آنچه تو می‌فروشی زردچوبه است، نه زعفران!» زعفران‌فروش با ناراحتی گفت: «می‌خواهی بگویی من دروغگویم، من دیگر اینجا نمی‌مانم».

صاحب‌خانه، زعفران‌فروش را آرام کرد. یک دفعه شخصی از میان جمع گفت: «من که می‌گویم هیچ‌کس در این جمع دروغگو نیست. چون آدم دروغگو، ته کلاهش سوراخی دارد!» مرد دروغگو تا این حرف را شنید، کلاهش را از سر برداشت و مشغول نگاه کردن به آن شد. همه گرم نگاه کردن و خندیدن به او شدند. مرد دروغگو کلاه را بر سر گذاشت، در حالی که از خجالت رنگ به رو نداشت.

ب) با توجّه به متن، به سؤالات زیر پاسخ دهید.

۱- چرا مرد دروغگو گفت در بازار زعفران نیست؟

📗 پاسخ: چون قصد داشت مرد زعفران‌فروش را به دروغگویی متهم کند.

۲- چرا شخصی از میان جمع گفت که هیچ‌کس در این جمع دروغگو نیست، چون آدم دروغگو ته کلاهش سوراخ دارد؟

📗 پاسخ: چون قصد داشت فرد دروغگو، خودش را لو بدهد.

۳- چرا مرد دروغگو به سرعت کلاه را از سر برداشت و مشغول نگاه کردن به آن شد؟

📗 پاسخ: چون خودش می‌دانست که دروغ گفته است و وقتی این جمله را شنید دستپاچه شد.

۴- چرا در پایان، مرد دروغگو خجالت کشید؟

📗 پاسخ: چون خودش باعث شده بود همه بفهمند فرد دروغگویی است و او را مسخره کنند.

پ) برای متنی که خواندید یک عنوان مناسب انتخاب کنید.

📗 پاسخ: عاقبت دروغگویی

نگارش درس دهم 

زندگی‌نامه‌ی یکی از شخصیت‌های زیر را بنویسید (یا هر شخصیتی که مورد نظر شماست).

فردوسی، پروین اعتصامی، محمود فرشچیان، مهدی آذریزدی،  اسدالله شعبانی، مصطفی رحماندوست

📗 پاسخ: زندگی‌نامه‌ی مهدی آذریزدی

مهدی آذر خرمشاهی ملقب به مهدی آذر یزدی در اسفند سال ۱۳۰۰ در محله خرمشاه یزد دیده به جهان گشود. او از خانواده‌ای تازه مسلمان شده بود که اجداد او دین زرتشتی داشتند. او کار کردن را از ۸ سالگی آغاز کرد. مهدی همراه پدرش روی زمین زراعتی کار می‌کرد. در سن ۲۰ سالگی از شغل بنایی به کارگاه جوراب‌بافی یزد رفت و در آنجا مشغول به کار شد. با گذشت زمان صاحب کارگاه تصمیم گرفت دومین کتاب‌فروشی شهر را تأسیس کند. به همین دلیل مهدی را برای کار در کتاب‌فروشی با خود همراه کرد. کار در کتاب‌فروشی زمینه آشنا شدن مهدی با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد.

وی پس از مدتی به تهران آمد و با معرفی یکی از همشهریان خود در چاپخانه حاج محمدعلی علمی در خیابان ناصرخسرو مشغول به کار شد. در سال ۱۳۳۵ یعنی زمانی که مهدی ۳۵ سال داشت، قصه‌ای از انوار سهیلی در چاپخانه توجهش را جلب کرد. پس از مطالعه آن سعی کرد این کتاب را ساده‌نویسی کند تا برای مطالعه کودکان مناسب باشد. همین کار جرقه نوشتن جلد اول کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب را روشن کرد.

فعالیت‌های او در زمینه کتاب کودکان و نوجوانان به حدی مؤثر بود که به او لقب «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» را داده‌اند. مهدی آذر یزدی هیچ‌گاه ازدواج نکرد و سرانجام در سال ۱۳۸۸ چشم از جهان فروبست.

مجموع آثار او به نظم و نثر به بیش از ۳۰ جلد کتاب می‌رسد که از جمله‌ی آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد: دوره هشت جلدی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» شامل دفترهای «قصه‌های کلیله و دمنه»، «قصه‌های مرزبان‌نامه»، «قصه‌های سندباد نامه و قابوس‌نامه»، «قصه‌های مثنوی مولوی»، «قصه‌های قرآن»، «قصه‌های شیخ عطار»، «قصه‌های گلستان و ملستان» و «قصه‌های چهارده معصوم» و...

 

جواب درس‌های بعدی نگارش پنجم دانلود PDF کتاب نگارش پنجم

اختصاصی_دانشچی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *