مخالفت مردم ایران با حکومت سلوکیان
تحقیق در مورد علت مخالفت مردم ایران با حکومت سلوکیان چه بود از کتاب مطالعات اجتماعی (مدنی، جغرافیا، تاریخ) پایه هفتم، با دانشچی همراه باشید.
در تاریخ ایران باستان، بارها و بارها ایران به دست عوامل خارجی مانند مغولان، عثمانیان و یونانیان افتاده است. در این بین یکی از مهمترین اتفاقات در تاریخ ایران سقوط حکومت باشکوه هخامنشیان به دست اسکندر مقدونی بوده است.
این حمله که با آتش زدن بنای تخت جمشید همراه بوده است، سبب شد ایران از یک کشور متمدن و متحد به ویرانهای تبدیل شود، که در همه ابعاد دچار تزلزل و ویرانی بود. یورش اسکندر مقدونی به ایران، حملهای وحشیانه و بدور از فرهنگ بود که هیچ چیز جز نابودی و غارت باقی نگذاشت. در پی این جنگ بزرگ برای اولین بار یک امپراتوری غربی بر سرزمینهای شرقی مسلط شد. این امپراتوری “سلوکیان” نام داشتند. در مقاله پیش رو به شکل گیری این حکومت و علل مخالفت مردم ایران با سلوکیان خواهیم پرداخت.
حکومت سلوکیان چگونه تشکیل شد
با مرگ اسکندر مقدونی در سن ۳۱ سالگی و پس از هفت سال حکومت، ایران و دیگر فتوحات او دچار آشوب شدند. اسکندر یک جنگجو بود و هیچ روش و منشی برای ادارهی امپراتوری خود جط وحشیگری و ستم نمیشناخت. در نتیجه هیچ نظمی در مناطق فتح شده توسط او وجود نداشت.
به مدت ۲۰ سال بعد از مرگ اسکندر، فرماندهان و سرلشکران ارتش در جنگ و منازعه بر سر قدرت بودند. هر از چند گاهی یک نفر منطقهای را فتح می کرد. در همین زمان یکی از فرماندهان سپاه به نام به “سلوکوس” که بابل را تصرف کرده بود، توانست با تسخیر سرزمین مادها و شوش خود را به عنوان اپراتور جدید معرفی کند و سلسلهی سلوکیان را تاسیس کرد. سلوکوس در ابتدا با مادها و پارسیان توافقاتی کرد وسعی نمود با مردم مهربان باشد. همین امر سبب شد تا در میان مردم محبوبیتی کم و موقتی پیدا کند.
چگونگی حکومت سلوکیان
با گذشت مدتی از حکومت سلوکوس بر ایران او نتوانست خوی وحشیگری و سلطه طلبی خود را پنهان کند. پس خود را از نسل خدایان معرفی کرد و مانند اسکندر سنت بوسیدن زمین در مقابل شاه و پرستش شاه را زنده کرد. در طی هفده سال حکومت، او چندین شهر ساخت تا مهاجران یونانی و مقدونی را در آنها سکنی دهد و بتواند تسلط بر سرزمینهای پارس را حفظ کند. با گذشت زمان اندک محبوبیت او از دست رفت و جنگ و جنایت حکمفرما شد.
علل مخالفت مردم با حکومت سلوکیان
سلوکیان اولین قوم بیگانهای بودند که بر ایران مسلط شدند و تا آخرین روز سلطنتشان هرگز توسط مردم پذیرفته نشدند. امپراتوری سولوکیان یک حکومت ضعیف، بدون برنامه برای پیشرفت و بدون نشانهای از ایجاد مدنیت جامع بود.
آنها اهمیتی به مردم نمیدادند و تفاوت چشمگیری با پادشاهان مقتدر و عادل هخامنشی داشتند. سلوکیان برای سنتها، باورها و اعتقادات تودهی مردم ارزشی قائل نبودند و هرجا منفعت حکم میکرد به راحتی این سنتها را تحقیر و یا لگدمال میکردند. وجود تبعیض بین مهاجران یونانی و مردم اصیل ایرانی، یکی دیگر از علتهای مخالفت مردم با سلوکیان بود.
نگرش و نوع فرهنگ ایرانیان و یونانیان نیز متفاوت بود و ترکیب این دیدگاهها با توجه به خوی غرور کاذب و وحشیگری یونانیان، امکانپذیر نبود. فرهنگ یونانی چیزی غیر از پرداختن افراطی به شراب و هوسرانی چیزی نداشت. تفریحات وحشیانه، مانند جنگ بردگان، هرگز در بین ایرانیان مورد استقبال قرار نگرفت.
بیشتر بخوانید: در مورد حکومت هخامنشیانسقوط سلوکیان
با توجه به علل فوق الذکر، مشخص است که سلسلهی سلوکیان نتوانست بیش از دو سده بر سر کار باقی بماند. با قتل سلوکوس به دست یک شاهزادهی یونانی، فرزندان و جانشینان او که بسیار متکبر و ناکارآمد بودند، سلطنت را رو به سقوط پیش بردند. آنها بیشتر زمان سلطنت را صرف هوسرانی و خوشگذرانی نمودند. همین امر سبب شد، به تدریج مرزهای مصر و سوریه به دست ارتش عیلامیها و پارتها بیفتد. درگیری و جنگهای داخلی بین نوادگان سلوکوس بر سر قدرت و سلطنت باعث شد اشکانیان بتوانند بر ایران مسلط شوند و امپراطوری سلوکیان را نابود کنند.
تحلیل خیلی خیلی سطحی و احساسی ای بود