خانه » ادبیات » معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است (سعدی)

معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است (سعدی)

معنی و مفهوم شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است فارسی پایه نهم از سعدی

معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

در این پست، معنی و مفهوم شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است از سعدی از  کتاب فارسی نهم  را برای شما دوستان عزیز آماده کرده ایم. با دانشچی همراه باشید.

معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

۱- بامدادی که که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

معنی: در صبحگاه روز بهاری که طول شب و روز آن مساوی است، گشت و گذار در دشت و صحرا و تماشا کردن زیبایی های فصل بهار، بسیار لذت بخش است.

 

۲- آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

معنی: آفرینش (این جهان و موجودات آن) برای بیدار کردن و هوشیار کردن دل انسان از جانب خداست. کسی که توجهی به آن نکند و به قدرت خداوند در آفرینش موجودات اقرار نکند، هیچ احساس و انسانیتی ندارد.

 

۳- این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند ، نقش بود بر دیوار

معنی: این همه پدیده های عجیب و شگفت آور در این هستی وجود دارد. کسی که با تماشای آنها به وجود تو و قدرتت نیندیشد، همچون موجود بی جانی است که نقش بر دیوار شده. (همچون تصویری که بر دیوار نصب کنند.)

 

۴- کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح اند
نه همه مستمعی فهم کند این اسرار

معنی: همه موجودات این عالم اعم از کوه و دریا و درختان، خداوند را تسبیح می گویند ( یعنی او را از هر عیبی پاک و مُنزّه می دانند.) اما هر شنونده ای صدای تسبیح آن را نمی شنود.

 

۵- خبرت هست که مرغان سحر می گویند
آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟

معنی: آیا خبر داری که حتی مرغی که در ابتدای صبح صدا می کند، دارد با زبان بی زبانی می گوید که از خواب نادانی بیدار شو و به پدیده های اطرافت آگاه باش.

نکته: این بیت آرایه حسن تعلیل دارد؛ یعنی علت صدای پرندگان در صبح، بیدار کردن انسان های جاهل است.

 

۶- تا کی آخر چو بنفشه، سرغفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار

معنی: تا کی قصد داری مثل گل بنفشه (که بر خلاف انسان، عقل و شعور ندارد) در جهالت و بی خبری به سر ببری؟ حیف باشد که تو در خواب جهالت باشی اما گل نرگس بیدار باشد و تسبیح خداوند را بگوید.

 

۷- که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟
یاکه داند که برآرد گل صدبرگ از خار؟

معنی: چه کسی (جز خدا) می تواند از چوب، میوه های رنگارنگ درست کند؟ یا چه کسی می تواند از خار، گل های نرم و صدبرگ پدیدآورد؟

نکته: این بیت اسفهام انکاری دارد؛ یعنی هیچ کس قادر به انجام چنین کاری نیست جز خدا.

 

۸- عقل حیران شود از خوشه زرین عنب
فهم، عاجز شود از حقه یاقوت انار

معنی: عقل انسان از آفرینش خوشه طلایی انگور متحیر میشود. فهم انسان از آفرینش دانه های همچون یاقوت انار، عاجز و ناتوان است.

 

۹- پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز
ماه و خورشید، مسخر کند لیل و نهار

معنی: خداوند منزه از هرگونه عیبی، با تقدیر خویش همه موجودات همچون ماه و خورشید و شب و روز را مطیع کرده است.

 

۱۰- تا قیامت سخن اندر کَرَم و رحمت او
همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار

معنی: تا روز قیامت سخن از بخشش و مهربانی و لطف اوست. حتی اگر همه هم از مهربانی های او سخن بگویند، بازهم یکی از هزاران لطف خداوند گفته نشده است.(یعنی انقدر الطاف الهی زیاد است که همه انسان ها هم اگر جمع شوند نمی توانند حق مطلب را ادا کنند.)

 

۱۱- نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است
شکر اِنعام تو هرگز نکند شکر گزار

معنی: خدایا همه نعمت های تو انقدر زیادند که قابل شمارش نیستند. به همین دلیل است که هیچ شکرگزاری نمی تواند شکر همه نعمت های تو را بجا آورد.

 

۱۲- سعدیا، راست رٌوان ، گوی سعادت بردند
راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار

معنی: ای سعدی! انسان های درستکار به سعادت و عاقبت بخیری رسیدند. تو هم درستکار باش چرا که انسان منحرف از راه حق، هیچ گاه به مقصد حقیقی (یعنی بهشت) نمیرسد.

 

پیشنهادی: شعر فضل خدا از سعدی

اختصاصی-دانشچی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *