انشای دانش آموزی درباره آخرین روز مدرسه
انشا با موضوع آخرین روز مدرسه به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا آخرین روز مدرسه
آخرین روز مدرسه همیشه برای من پر از احساسات مختلف بوده است. روزی که همزمان شادی و غم را با هم تجربه میکنم. یادم میآید که سال گذشته هم دقیقا همین روز را با شور و شوق آغاز کرده بودم. اما به محض اینکه وارد کلاس شدم و معلم اعلام کرد که امروز آخرین روز از سال تحصیلی است، حس عجیبی به من دست داد. انگار که زمان خیلی سریع گذشت و حالا نوبت خداحافظی از مدرسه و دوستان است.
همه بچهها از صبح روز آخر، مشغول جمع کردن وسایلشان بودند. بعضیها دفترهایشان را با خوشحالی بسته و در کیفشان جا میدادند، بعضیها هم برای آخرین بار در حیاط مدرسه بازی میکردند. صدای خنده و شوخیهای دوستانم در گوشم میپیچید، اما در دل خودم احساس غم و دلتنگی داشتم. نمیدانم چرا، اما همیشه برای من این روز خیلی سخت میشود. شاید به خاطر این است که به مدرسه، معلمها و البته دوستانم، عادت کردهام . از اینکه میبینم همه به تعطیلات و خوش آمدگویی از فصل تابستان میروند، احساس میکنم بخشی از زندگیام در حال تمام شدن است.
در این روز، معمولا معلمان تلاش میکنند که کلاس را با یک برنامه ویژه برگزار کنند. امسال هم معلم ما برای خداحافظی با بچهها یک هدیه کوچک برای هرکدام از ما آورد. در آخرین ساعت از کلاس، همه بچهها با یکدیگر عکس دستهجمعی گرفتیم. این لحظهها برای من همیشه خاطرهانگیز میشود. دوستانم که در تمام طول سال تحصیلی کنارم بودند، حالا یکی یکی از من جدا میشوند. بعضیها مدرسهشان را عوض میکنند و دیگر آنها را نمیبینم.
وقتی به خانه برگشتم، احساس عجیبی داشتم. هیچوقت فکر نمیکردم که روز آخر مدرسه تا این حد تاثیرگذار باشد. به همه چیز فکر کردم؛ به لحظاتی که در مدرسه گذرانده بودم، به معلمانم که همیشه به من یاد میدادند و به دوستانم که در کنار هم لحظات خوشی داشتیم. این همه خاطره در ذهنم پیچید، اما یک حقیقت واضح بود: هر پایان، یک شروع جدید را به همراه دارد. سال تحصیلی جدید هم خواهد آمد و من دوباره به مدرسه میروم، اما تجربههای جدیدی خواهم داشت.
آخرین روز مدرسه، روزی است که نمیتوان به راحتی فراموش کرد. همانطور که دلتنگ میشویم، از طرفی هم پر از امید و انگیزه برای روزهای آینده هستیم. تعطیلات تابستانی فرصتی برای استراحت است، اما من همیشه منتظر روز اول مدرسه هستم؛ روزی که دوباره با دوستان و معلمانم دیدار میکنم.
انشا در مورد زنگ آخر مدرسهانشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی