انشا دانش آموزی از زبان پتو 🛏
انشا ذهنی از زبان پتو به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند با دانشچی همراه باشید.
موضوع انشا از زبان پتو 🛏
سلام؛ من پتو هستم. برای من فرقی نمیکند دختر باشید یا پسر، جوان یا پیر، چاق یا لاغر، همهتان را بارها و بارها در آغوش گرفتهام. آغوش من یکی از گرمترین آغوشهاست. زمانی که در بغل من باشید، از دیوها نمیترسید و میتوانید لحظات خوشی را در سرما و گرما سپری کنید.
بگذارید تا بهترین خاطرهام را از دوران پتو بودنم بگویم. یک روز در خانه افتاده بودم. همه جا تاریک بود و هیچ صدایی نمیآمد. از این که کسی نیست تا در آغوش بگیرمش ناراحت بودم. در همان حال ناگهان قفل کلید تکان خورد و در باز شد. پدر و مادری را دیدم که نوزادی تازه متولد شده را میآورند. ناگهان من را برداشتند و دور نوزاد پیچاندند. آن شب یکی از لذتبخشترین شبهای زندگیام بود.
از آن به بعد، با نوزاد دوست شدم و برایش یک وسیله ارزشمند بودم. او مرا با خود همهجا میبرد. پیکنیک و سفر و هرجایی از جهان که میرفت، من همراه او بودم. از این رو من شهرهای زیادی را دیدهام.
در یکی از سفرها، من داخل کولهپشتی استراحت میکردم که ناگهان گربهای خشمگین آمد و در کیف را باز کرد. او من را بیرون کشید و شروع به چنگ زدن و گاز گرفتن من کرد. لحظات دردناکی بودند. وقتی که صاحب من متوجه این قضیه شد، به سرعت خودش را به من رساند و گربه را دور کرد. همیشه من دیگران را در آغوش میگرفتم اما اینبار او بود که اینکار را میکرد و به من دلداری میداد.
زمانی که به خانه برگشتیم مرا به دست مرد خیاط سپرد تا تکههای پارهام را بخیه بزند. هیچ گاه فکر نمیکردم که این اتفاق وحشتناک برای من به پیش بیاید. خیاط با ملایمت و به آرامی تکههای جدا از هم را ترمیم میکرد. این کار زمان زیادی طول کشید اما با موفقیت به پایان رسید. من تا قبل از آن اتفاق روزی از صاحب خود دور نبودم؛ بنابراین تلاش کردم تا پتوی بهتری برایش باشم تا هیچگاه نگران من نباشد.
موضوعات پیشنهادی انشاهای دانش آموزیانشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی