خانه » ادبیات » شعر درباره عید نوروز از شهریار

شعر درباره عید نوروز از شهریار

اشعار زیبای نوروز از زبان استاد شهریار

شعر درباره عید نوروز از شهریار

در ادامه با گلچینی از اشعار زیبای جناب شهریار درباره عید نوروز آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

اشعار زیبای شهریار درباره عید نوروز

ای وطن آمده بودم به سلام نوروز
مگرم کوکب اقبال تو تابد پیروز
آمدم در پی آن کوکب آفاق افروز
لیک از این غمکده رفتم همه درد و همه سوز
دگر ای مادر غمدیده بخون زیور کن
جشن نوروز بهل، شیون شهریور کن

البته ایشان در قطعه دیگری نیز که با عنوان «مهمان شهریور» سروده، به بیرون رفتن قوای اشغالگر شوروی از خاک ایران در سال ۱۳۲۵ اشاره می‌کند و از خروج «مهمان ناخوانده» شادمان چنین می فرماید:

خوان به یغما برده آن ناخوانده مهمان می رود
آن نمک نشناس بشکسته نمکدان می رود
از حریم بوستان باد خزانی بسته بار
یا سپاه اجنبی از خاک ایران می‌رود
قحط و ناامنی و بیماری و فقر آورده است
گو بماند زخم، باز از سینه پیکان می‌رود

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، با یادآوری لحظات شیرین و تكرار نشدنی روزهای بهار، آنها را همانند «قورو گؤل» (دریاچه ای در نزدیكی تبریز) می داند كه در بهار با تجمع غازها و روستاییان در كنار آن، منظره ای زیبا و دلپذیر به خود می گیرد، اما با فرارسیدن تابستان دیگر خبری از آن مناظر، جنب و جوش و رقص و آواز غازها نیست، او خاطرات فصل بهار را همانند پرده سینمایی كه همواره در مقابل چشمان او زنده است، می داند:

حیدربابا،«قورو گؤلون »قازلاری
گدیكلرین، سازاق چالان سازلاری
كت _ كؤوشه نین پاییزلاری، یازلاری
بیر سینما پرده سی دیر گؤزومده
تك اوتوروب سیر ائده رم اؤزومده .

ترجمه:

در«قورو گؤل»، غازهای خرامان
به گردنه نوای سوز، پیچان
جلوه پائیز ده و بهاران
پرده سینمائیه در نظر
می بردم در خود به سیر و سفر.

او سال نو را آغاز مجدد كار، جنب و جوش و آماده شدن برای زندگی جدید می داند و به سنت های پسندیده عید نوروز در بین مردم آذربایجان اشاره می كند:

بایرام اولوب، قیزیل پالچیق ازه رلر
ناقیش ووروب، اوطاقلاری بزه رلر
طاغچالارا دوزمه لری دوزه رلر
قیز _ گلینین فیندیقچاسی، حناسی
هوه سله نر آناسی، قایناناسی.

ترجمه:

عیدگاهان گل قرمز بسازند
پر از نقش و نگارشان نمایند
شیوه های مراسم را بدانند
دخترك و فندقچه و حنایش
غرق شادی اقربا و كسانش.

شهریار با هنر كم نظیر شاعری خود به وصف آداب و رسوم مردم آذربایجان كه مراسم عید نوروز از میان آنها به منصه ظهور رسیده است، می پردازد. شهریار در منظومه خود با استادی در كلام و تشبیهات شعری به آداب و رسوم صبح روز چهارشنبه سوری كه در آن روز مردم آذربایجان از روی آب می پرند، نیت می كنند و خواسته های خود را به زبان می آورند تا در سال نو برای آنها برآورده شود، می پردازد:

باكیچی نین سؤزو، سووو، كاغیذی
اینک لرین بولاماسی، آغیزی،
چرشنبه نین گیرده كانی، مویزی
قیزلار دئیر:«آتیل ماتیل چرشنبه،
آینا تكین بختیم آچیل چرشنبه!».

ترجمه:

نامه های رسیده از عزیزان
خوانده می شد وسیله نامه خوان
مراسم چارشنبه، دختران
چه خوش گویند:«بپر، واپر چارشنبه»
«سیاهی از بختم بدر چارشنبه».

توجه به آداب و رسوم بومی و فولكلور آذربایجان از ویژگی های اساسی شعر شهریار به شمار می رود، ذكر صحنه های جالبی از مراسم چهارشنبه سوری و آداب عید نوروز در تبریز و سوی های آن، جانمایه منظومه حیدربابا را تشكیل می دهد، به عنوان نمونه مراسم شال ساللاماق (آویزان كردن شال) از آدابی است كه توجه شهریار را به خود جلب كرده است:

بایرامیدی، گئجه قوشی اوخوردی
آداخلی قیز، بیگ جورابین توخوردی
هر كس شالین بیر باجادان سوخوردی
آی نه گؤزل قایدادی شال ساللاماق
بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق .

ترجمه:

عید بود و نوای مرغ شب بود
دختر نامزد بتاب و تب بود
مراسم شال و چه خوش ادب بود
رسم قشنگی است كه گشته بنیاد
بستن عیدیانه به شال داماد.

این رسم بدان گونه است كه در خانه های روستایی وسط سقف خانه روزنه ای كار می گذارند كه غرض اصلی تهویه و بیرون كردن دود تنور است، ولی ضمناً كارهای دیگری هم با آن روزنه امكان پذیر است، از جمله یكی موضوع نامزد بازی است با كیفیت مخصوص خود، شهریار در قطعه شعر «نامزد بازی دهقان» آن را شرح داده است و دیگر در شب های عید نوروز موضوع «شال آویزان كردن » است، به این ترتیب كه از شب چهارشنبه سوری به بعد اشخاص ناشناس به پشت بام خانه ها رفته و شال های رنگین خود را آویزان می كنند.

یعنی كه عیدی می خواهم، صاحبخانه باید نسبت به فراست خود حدس بزند كه این ناشناس كیست و چیزی به فراخور حال خود و متناسب با او به رسم عیدی به سر شال او ببندد، در آن زمان بیشتر عیدی ها، جوراب های پشمی گلدار و دستمال های ابریشم، سازدهنی بچه ها، جوجه مرغ های زیبا، تخم مرغ های رنگی، آجیلی و شیرینی و از این قبیل بود. این موضوع بیشتر برای تشویق بچه ها مخصوصاً دلنوازی كودكان فقیر و در عین حال یكی از مراسم باشكوه و مفرح ایام عید بود.

شهریار نه تنها در منظومه معروف و جهانی «حیدربابایا سلام»، بلكه در دیوان فارسی خود نیز بارها از جشن نوروز و مراسم و آداب آن سخن گفته است، نگاهی گذرا به گزینه ای از ادبیات فارسی، اهمیت توجه شاعر ملی ایران به آداب و رسوم بومی ما و سخن گفتن از هزاران روستا یا آبادی با مردمی ساده و سختكوش با حیاتی سراسر تلاش و زحمت طاقت فرسا را نشان می دهد:

كاوه نوروز
تنور لاله افروزد نهیب باد نوروزی
بیا كز شعله آهه تنور سینه افروزی
برآمده چیره بر ضحاك بهمن كاوه نوروز
بدوش از سرو و شمشادش درفش فتح و فیروزی
درخت گل بگلشن دختری گلدوز را ماند
چمن خود از گل و بوته نگارین كار گلدوزی
بهاری بی وفاداری بخود چندین مناز ای گل
كه تا یك هفته تاراج است تاج میر نوروزی
جشن نوروز
جشن نوروز از ره آمد شاد
با گل و سرو و لاله و شمشاد
دارد از باستان پیامی خوش
پیك جمشید و بهمن است و قباد…
سرود ساربان
بهار آمد كه بازم گل به باغ و بوستان خواند
به گوشم ناله بلبل هزاران داستان خواند
قفس بگشا و پروازی ده این بد طوطی خاموش
كه گلبانگ هم آوازش سوی هندوستان خواند
به مرغان بهاری گو كه این مرغ خزان دیده
دگر سازش غم انگیز است و آواز خزان خواند
دل وامانده ام، بس همرهانش كاروانی شد
اگر خواند بد آهنگ و درای كاروان خواند
مگر پروانه مطرح بوده و شبهای افسانه
كه شمع داستان ما را به جمع دوستان خواند…

آری، شهریار عاشق بود، عاشق زیبایی، دگرگونی، تحول، زندگی نو و حیات مجدد، او تازگی را می ستایید، او زبان مادری خود را زبان احساس خود می دانست، زبانی كه می تواند زلال ترین مكنونات قلبی شاعر را بیان كند و غنای فرهنگی و ادبی آن، سبب خلق شاهكار جهانی«حیدربابایا سلام»شد، هر چند كه زبان تركی آذری، زبان احساس و زندگی او در موطن بود.

با این حال زبان فارسی، برای او زبان دیگری بود كه شهریار با دست یازیدن به آن زوایای پنهان و پررمز و راز احساس خود را برای فارس زبانان بیان می كند، بی خبر از آنكه شاید شكوفه نشكفته بهاری اش در تهاجم بی امان باد پاییزی به تاراج رفته و او هیچگاه بوی جنازه عشق را نیازماید.

شاید نمی دانست كه در ضل آفتاب سرمستی، قامت بلند غرور او در هلهله بادهای هرز و نافذ خمیده خواهد شد. اما شاعر ملی ایران همچنان می سراید و غم دل را با غنای اندیشه و زمینه بكر و گسترده تخیلش تسكین می دهد و خواننده آثارش را به دنیایی می برد كه ماورای دنیای محسوس و زمینی است.

پیشنهادی: شعر عید نوروز از حافظ

شعر نوروز از شهریار / دانشچی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *