خانه » ادبیات » تحقیق در مورد ادبیات پایداری یا مقاومت

تحقیق در مورد ادبیات پایداری یا مقاومت

مقاله درباره ی مفهوم ادبیات پایداری و مقاومت

تحقیق ادبیات پایداری

در ادامه با ادبیات پایداری یا مقاومت از کتاب فارسی هشتم آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

ادبیات پایداری چیست؟

ادبیات پایداری عبارت است ازآثاری كه تحت تاثیر شرایطی چون اختناق واستبداد داخلی، نبود آزادی فردی واجتماعی، قانون گریزی وقانون ستیزی با پایگاه های قدرت، غضب، قدرت وسرزمین و سرمایه های ملی وفردی و … شكل می گیرند. بنابراین جان مایه این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی از همه حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان ها ی ضد آزادی است.

پایداری یا مقاومت

مفهوم مقاومت، پایداری ودفاع، مفهومی عام در فرهنگ ملتها است. این مفهوم كاملاً ارزش تلقی می شود زیرا یك واكنش غیرارادی در برابر تهاجم است. ادبیاتی كه زاییده مفهوم مقاومت پایداری است درحوزه محتوایی وموضوعی به خلق اثر می پذیرد.

۱- توجیه حقانیت

۲- دعوت به مقاومت

۳- توصیف فاجعه

محتوای ادبیات پایداری مشتمل بر طرح حوزه های مذكور است. البته گاه شعری یافت می شود كه هرسه حوزه مزبور را بیان می كند یعنی گاه ضمن بیان شجاعت وستایش فتوحات، “آرمانها” را توصیف می كند وضمن سوگواری “بیان شجاعت” صورت می پذیرد.

صرف‌نظر از ویژگیهای كلی این نوع ادبیات، آن‌چه وجه ممیزه آن از سایر مقوله‌های ادبی است، در پیام و مضمون آن نهفته است. بدین معنا كه آثاری از این دست اغلب آیینه دردها و مظلومیت های مردمی هستند كه قربانی نظامهای استبدادی شده‌اند. این آثار ضمن القای امید به آینده و نوید دادن پیروزی موعود؛ دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سرزمین مألوف و شهیدان و جان‌باختگان وطن را در بطن خود دارند.

یكی از دغدغه‌های اصلی نویسندگان و شاعران این نوع ادبیات، بی‌هویتی نسلی است كه رفاه غربت، آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل كرده است. از این روست كه می‌كوشند با طرح نمادهای اسطوره‌ای ملی و تاریخی، عرق وطن‌دوستی و دفاع از آب و خاک و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب (به جای تن دادن به وضع موجود) را در افراد ایجاد كنند.

نخستین و بایسته‌ترین گام در بحث و تحلیل هر مقوله‌ای، شناخت جغرافیایی آن موضوع و ترسیم مرزهای آن است. بی‌گمان برای بسیاری از موضوعات، فراخنا و گستره‌ای بی‌مرز می‌توان قائل شد و این شیوه‌ای است كه در حوزه علوم انسانی متداول‌تر است و البته جز گره‌افكنی در كار و ایجاد ابهام و سردرگمی ره‌آوردی ندارد.

ادبیات مقاومت یا پایداری نیز مصون از این خطرگاه نیست. می‌توان دامنه ادبیات پایداری را به هر نوع ایستادگی و رویارویی انسان كه در قالب شعر و نثر ظهور و بروز می‌یابد گسترش داد. در این صورت سروده‌های نخستین انسان در ستیز با عناصر طبیعت و عوامل مرموز مؤثر در سرنوشت، نوشته‌ها و سروده‌هایی كه ستیز انسان با خویش و خواهش های شكننده و اسارت‌آفرین را باز می‌گویند و همه آثاری كه به جنگهای تاریخ ملتها برمی‌گردند در قلمرو ادبیات پایداری قرار می‌گیرند.

اما این شیوه تحلیل و تبیین و اعتقاد به چنین میدان فراخ و بی‌مرزی نه علمی است و نه منطقی. از نظرگاه علمی، ادبیات پایداری به مجموعه آثاری اطلاق می‌شود كه از زشتی ها و پلشتی های بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی؛ با زبانی هنری (ادیبانه) سخن می‌گوید. برخی از این آثار، “پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان ـ به نگارش “تاریخ” آن می‌پردازند” .

كاربرد عنوان “ادبیات پایداری” بسیار جوان است و عمدتاً به سروده‌ها، نمایشنامه‌ها، داستانهای كوتاه و بلند، قطعات ادبی، طنزها، حسب حالها، نامه‌ها و آثاری گفته می‌شود كه در همین سده، نوشته و آفریده شده‌اند و روح ستیز با جریانهای ضد آزادی و ایستادگی در مقابل آنها را نشان می‌دهند و متضمن رهایی و رشد و بالندگی جامعه‌های انسانی هستند.

ویژگیهای كلی ادبیات پایداری و مقاومت

بین ادبیات مقاومت و پایداری با دیگر حوزه‌های ادبیات، گذشته از بیان هنرمندانه، ویژگیهای مشترك زیر به چشم می‌خورد:

۱ـ بهره‌گیری از نماد

آنچه این نوع ادبیات را به استفاده از نماد ناگزیر كرده است، نه فقط حاكمیت فضای اختناق، تهدید و ارعاب، كه زیبایی، ایجاز و قدرت در رساندن مراد و مقصود بوده است.

۲ـ چهره انسانی عام داشتن

نمونه‌های شاخص و برجسته ادب پایداری هرچند نمودها و نمادهای قومی، منطقه‌ای و ملی را در خویش دارند، اما به دلیل آنكه زبان وجدان عام بشری هستند، همه انسانها در هر زمان و مكان می‌توانند با آنها ارتباط درونی بیابند. به دیگر زبان ادبیات پایداری، فرازمانی و فرامكانی است و هركس در همه گاه و همه‌جا می‌تواند در آیینه آن آثار خود را بیابد یا چهره سیاه زشت‌كاران و اندوه نشسته بر چهره دردمندان و شكوه ایستادن و ستیز با بیدادگریها را در آنها تماشا كند.

۳ـ مشتركات ادبی، زبانی، فكری

آثار ماندگار و موفق ادب پایداری همچون آثار بزرگ ادبی در حوزه‌های دیگر، می‌توانند در قالب سبكهای گوناگون تجلی یافته، از نظرگاه و ساختهای گوناگون ادبی، زبانی و فكری تحلیل و ارزیابی شوند. این آثار از زیبایی های لفظی و معنوی سرشارند، از نظرگاه زبانی قابل تحلیل و تأمل‌اند و از نظرگاه فكری و اندیشگی، مضامین بلند و اصیل انسانی در آنها متجلی است.

شاخصهای ادبیات مقاومت و پایداری

گذشته از وجوه مشترك با دیگر مقوله‌های ادبی، وجوه بارز و متمایزی در ادبیات مقاومت دیده می‌شود كه برخی از آنها عبارتند از:

۱ـ ترسیم چهره رنج كشیده و مظلوم مردم

مردم، قربانیان نخستین نظامهای بیدادگر و استثمارپیشه‌اند. فقر، فساد، سرگردانی، مرگ و حتی جنایت محصول استبداد و بیداد است. ادب پایداری آیینه دردها، رنجمویه‌ها، شروه‌ها و مرثیه‌های مردم است؛ مردمی كه گدازه‌های درون را در خاكستر نگاهشان فریاد می‌كنند و شاعر، شعرش را تفسیر این دردها می‌سازد:

فلاتی بی‌باران
با علف‌چرهای قحطی‌زده‌اش
و گله‌ای پراكنده
كه در جست‌وجوی خاربنی دندان‌گیر
بر خاكِ پوكِ سرخ سوخته‌اش
پوزه می‌مالد
و چوپان‌بچه‌ای بی‌لبخند
كه با نی‌لبكش
چهار ترانه غمگین را
پی‌درپی می‌نوازد
مرگی ساده و پردرد
در طبیعت زیبا و فقیر
این است سهم ما
از تمامی بولیوی!
(در فكی، ص ۳۹)

۲ـ دعوت به مبارزه

ادب مقاومت، پرخاشگر و تندخو و بی‌پرواست و دعوت‌كننده به قیام، ایستادگی و ایثار؛ دعوتی كه گاه به صورت فریاد اعتراض است و گاه در چهره نبرد مسلحانه:

فریادهای وطن را
بر گیتارهایتان بنوازید
تا ترانه‌های ناخوانده
چون خونی جوان
در رگها بجوشد
و عشق
چون زیباترین دختر بومی
در حلقه آزادی و بهار
دست بیفشاند
آرزوهای سوخته
در حنجره‌هاتان تازه می‌شود.
و سرودهاتان
زحمتكشان را رویین‌تن می‌كند
میراث تازیانه‌خوردگان را
ـ هرچه هست ـ
بر گیتارهایتان بنوازید
زخمه‌هاتان
پرواز كبوترانی خون‌رنگ
و آوایتان
جرعه‌ای خوش
برای عطشناك گلوی وطن است
عصیانهای وطن را
بی‌آنكه نفس تازه كنید
بر گیتارهایتان بنوازید
(پیشین، ص ۹۸-۹۷)

‏ ۳ـ بیان جنایتها و بیدادگریها

در نظامهای مستبد و بیدادگر، شكنجه و تازیانه و زندان، خفه كردن فریادها در گلو، تبعید و ترور، قانون است. “جواد جمیل” شاعر عراقی در شعری با عنوان “ترور” می‌گوید:

…صدای تق‌تق قدمهایشان بلند بود
صدایشان طعم مرگ می‌داد.
و چشمهایشان چون چشمان وحوشی بود
كه شب جنگ آن را پوشانده باشد
ـ كیستند؟
ـ “اسم لازم نیست
آمده‌ایم تا چیزهایی را بشناسی.”
و آرامش شب
با صدای تیری لرزید
و ریسمان باریكی از خون
خاموشانه پیچید

بر جسد زرد
یك تكه ورق پیدا كردیم
“تروریستها
نصّ قانون برایشان اجرا شد.”
‏ (جمیل، ص ۷۸)

و “جبرا ابراهیم جبرا” شاعری از سرزمین فلسطین در مجموعه شعر “در بیابانهای تبعید” از تبعید و خیانت می‌گوید:
بهارهای پیاپی را در بیابانهای تبعید می‌گذرانیم.
با عشق خود چه كنیم
درحالی‌كه چشمانمان پر از خاك و شبنم یخ‌زده است؟
(بدوی، ص ۵۲۴)

‏ ۴ـ توصیف و ستایش جان‌باختگان و شهیدان

مبارزان راه آزادی و ایثارگرانی كه هستی خود را به میدان نبرد آورده‌اند و در شكنجه‌گاه یا میدان مبارزه جان باختند، نماد عظمت و افتخار و الگوی فداكاری هستند:

ای قهرمانان!
این خون شماست
در قلب من
كه چون شهابها فرو افتاد
و عشق مرا انگیخت
كدام پیكر با این خون تطهیر نمی‌یابد.
(بخشی از شعر “شیپور شهیدان” از سن‍ّیه ـ صالح شاعر مشهور سوری، در كتاب خاكستر تمدنها، ص ۱۸)

و “حمید المختار” شاعر فلسطینی، در توصیف شكوهمندی شهادت شهیدان می‌گوید:
وقتی او را به چوبه اعدام بستند
و به سویش آتش گشودند
همگی در خون تپیدند
اما او هنوز بر پای ایستاده بود.
(بخشی از شعر “حمید المختار”، ترجمه محمدرضا تركی، اطلاعات، ۱۱/۱۲/۱۳۷۱)

“آله خاندروگازه‌لا” شاعر و ترانه‌پرداز السالوادوری در سوگ “ویكتورخارا” ـ آوازخوان مقتول شیلی ـ می گوید:
او را در پرسه‌های بی‌پایان كولی‌وارش
درمی‌یابیم
كه ترن‍ّم زنگدارش
چون ناقوس شبانگاهی
خواب مسموم قاره را آشفته می‌كند
او میراث بومیان پابرهنه
فرزند بی‌بدیل خلق لاتین
ویكتور خاراست
(درفكی، ۱۰۳ـ۱۰۲)

‏ ۵ـ القای امید به آینده و پیروزی موعود

شاعر و نویسنده از پس ابرهای تیره یأس و سرخوردگی كه آسمان چشمان مردم تحت ستم و جور را فراگرفته است، به روشنایی افق فردا نظر دارند و می‌كوشند با نوید دادن شكست بی‌تردید ستم و پیروزی عدالت، بارقه امید را در قلبها روشن نگه دارند.

این رسالت در آثار منظوم و منثور شاعران و نویسندگان دینی با بهره‌گیری از وعده‌های قرآنی صورت می‌گیرد و البته سایر شاعران و نویسندگان نیز به شیوه‌های دیگر می‌كوشند مردم را به پیروزی نهایی حق بر باطل امیدوار سازند.

“عدنان الضائغ” شاعر تبعیدی عراقی می‌گوید:

كتابهای تاریخ را ورق می‌زنم
انگشتانم به خون آلوده می‌شوند
هرگاه فصلی از سرگذشت خودكامه‌ای
به اتمام رساندم
نگهبانان به سوی فهرست سوقم دادند
تا در آن‌جا از ترس بلرزم
ای ژنرالها
ای ژنرالها
با رؤیاهایمان چه‌ها كه نكردید؟!
با این‌همه چكمه
از گردنهایمان می‌گذرید
درحالی‌كه ما هنوز
برای خورشید دست می‌تكانیم
(اطلاعات، ۲۰/۳/۱۳۷۶، ترجمه محمد امین).

‏ ۶ـ ستایش آزادی و آزادگی

آزادی، آرمان آزادی‌خواهان است. ستیز با زندان، بند و اختناق و نیز آرزوی روزهایی كه خورشید آزادی از پشت ابرهای تیره بیداد بدمد، فضای شعر پایداری را پر كرده است. آزادی در ادبیات پایداری، فرشته است، پیامبر است، نسیم و سبزه و درخت و بهار است و شاعر هماره در جست‌وجوی آن، تا آن حد كه در آرزوی یافتنش، مرگ را به جان می‌خرد و توصیه می‌كند پس از مرگ، جسدش را در صحرا (نماد رهایی و گستردگی) بیفكنند. و هرگز در قبر (به دلیل شباهت آن به زندان) قرار ندهند. “احمد الصافی النجفی” (۱۹۸۴ـ۱۹۷۷) شاعر عراقی در شعری با عنوان “آزادی جاودان” می‌گوید:

پس از مرگم مرا در صحرا افكنید، چه خوش است زندگی و مرگ من در صحرا
در قبر حبسم مكنید چون كه از زندان، حتی پس از مرگ بیزارم
وقتی بدنم خورش كركسها و شیرهای در‌ّنده شود،
اجزای پیكرم را خواهم دید كه با من در هر سو در سیر و سیاحتند
چه سفر بی‌نظیری است چنین سفری بعد از مرگ كه من در زندگی نیز به شوق آن جان می‌دادم
(بدوی، ص ۱۴۳).

۷ـ ستایش سرزمین خود

شاعران و نویسندگان ـ به‌ویژه آوارگان و تبعیدیان ـ در یادكرد سرزمین خود، به ستایش گذشته‌ها، مبارزات، مردم و حتی مظاهر دیار خود می‌پردازند. در شعر شاعران فلسطین این ویژگی با اندوهی بزرگ و گاه پرخاش به دشمن، بیش از شاعران دیگر سرزمینها دیده می‌شود:

یافا، فردا موقع درو به نزد تو برمی‌گردیم
همراه پرستو و بهار
و با دوستانی كه از تبعیدگاه و زندانها برمی‌گردند.
در موقع چاشتگاه با چكاوكها
و مادران
اینجا پناهگاه شماره بیست است
هنوز حال ما خوب است و خانواده
و دوستان آواره
از زاغه‌های دور به خویشان سلام می‌رسانند
“جبرا ابراهیم جبرا” شاعری از ناصره فلسطین، خطاب به سرزمین خویش، از یادهای كودكی و خاطرات پیش از غصب كشورش سخن می‌گوید:
ای سرزمین ما، ای جایی كه جوانی‌مان در تو
مانند رؤیایی، در سایه درختهای پرتقال
و میان درختهای بادام مزرعه‌ها گذشت
ما را به یاد بیاور، اینك كه
میان خارهای بیابانها
و كوههای سنگلاخ سرگردانیم
(پیشین، ص ۵۲۴)

۸ـ طرح بی‌هویتی جامعه و تبعیدیان

دوری از وطن و آوارگی، زیستن در غربت، به‌ویژه برای نسلی كه در غربت متولد می‌شود، زمینه‌ساز فراموشی سرزمین، كم‌رنگ شدن حساسیتهای ملی و گاه فراموشی و تأثیرپذیری از فرهنگ بیگانه است. یكی از دغدغه‌های نویسندگان و شاعران، بی‌هویتی نسلی است كه در غربت زیسته و امكانات غربت و تمت‍ّع گرفتن از آنها رنج مردمش را از یادش برده است و می‌كوشد با پناه بردن به توجیهات گونه‌گون، خود را به آنچه “هست” راضی نگه دارد.

“عبدالوهاب البیاتی” شاعر عراقی می‌گوید:

این روز هرگز از برای من نبود
در بسته بود!
این روز هرگز از برای من نبود
بی‌حاصل خواهم بود! چاره‌ای نیست؛ همیشه در ناكجاآباد خواهم ماند.
نه چهره‌ای دارم و نه تاریخی، از ناكجاآبادم
(پیشین، ص ۴۹۱)
و شاعره مشهور بلغارستان بلاگادیمیتروا در شعر “بذرهای زمستان” می‌گوید:
تبعید ـ
ترجمان بینوای خود بودن
زبان بیگانه، حضور تو را انكار می‌كند
آسان‌تر خواهی یافت
كر و لال بودن را
(اطلاعات، ص ۲۸/۹/۱۳۷۴)

۹ـ طرح نمادهای اسطوره‌ای ملی و تاریخی

هرگاه سخن از ملت و سرزمین به میان می‌آید، اسطوره‌ها و نمادهای ملی نیز مطرح می‌شوند. “شاعران مصر فقط به اسطوره‌های عربی كه در میراث عربی قدیم وجود دارد، به‌خصوص به داستانهای الف لیله و لیله ـ هزار و یك شب ـ توجه دارند ولی شاعران دیگر عرب به اساطیر كهن عربی اكتفا نمی‌كنند، بلكه اسطوره‌های ملل قدیم جهان را نیز در شعرشان می‌آورند. اسطوره‌ها و نمادها پل پیوند گذشته و امروزند:

نیاكان من آنان‌اند
كه سنگ اهرام را برافراشتند
و گلدسته اسلام را ساختند
و ما در روزگار پرافتخارمان
آشتی را پایه‌گذاری می‌كنیم.
سوگند به اهرام و اسلام و آشتی
كه تو را خواهم كشت
با همه شرنگهایی كه تلخ‌زار روزگار
به من چشاند
در خون تو شنا خواهم كرد
(شكری، ص ۴۴۶)

پیشنهادی: آشنایی با ادبیات تعلیمی!

ادبیات پایداری _ فارسی پایه هشتم

منبع mokhtarzakeri.blogfa.com

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *