خانه » زندگینامه » تحقیق در مورد زندگی اقبال لاهوری + آثار و اشعار

تحقیق در مورد زندگی اقبال لاهوری + آثار و اشعار

آشنایی با زندگینامه اقبال لاهوری

تحقیق در مورد زندگی اقبال لاهوری

زندگی نامه اقبال لاهوری

محمد اقبال لاهوری یا علامه اقبال (۱۸ آبان ۱۲۵۶ سیالکوت تا ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷ لاهور) شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی بود که اشعار زیادی نیز به زبان‌های فارسی و اردو سروده‌است. اقبال نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. اقبال در این کشور به‌طور رسمی «شاعر ملی» خوانده می‌شود.

محمد اقبال لاهوری در سال ۱۲۵۶ شمسی در یک خانواده متدین به دنیا آمد. زادگاه اقبال لاهوری در شهر سیالکوت پاکستان می باشد. پدرش بازرگان بود و اجدادش همه از برهمنان کشمیر بودند که در قرن هفدهم به دین اسلام مشرف گشتند.

اقبال دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاه خود ( سیالکوت ) گذراند. زبان های فارسی و عربی را در مدارس قدیمه آنجا و به روش سنتی فرا گرفت و با مقدمات علوم اسلامی و معارف قرآنی آشنا شد؛ سپس به مدرسه ای وارد گردید که مبلغان مسیحی اسکاتلندی با نام” اسکاچ میشن” در سیالکوت تأسیس کرده بودند، و به فراگیری اصول و مبادی علوم جدید مشغول شد.

پدرش شیخ نور محمد، با آنکه پیشه دوزندگی داشت، اوقات خود را در مصاحبت اهل سلوک می گذراند و با شعر و ادب عرفانی آشنا بود و خصوصاً به شیخ اکبر، محی الدین ابن عربی ارادت تمام داشت و در خانه کتاب های ” فصوص الحکم ” و ” فتوحات مکیه ” را مطالعه می کرد.

آشنایی اقبال با مقدمات عرفان نظری و الفاظ و اصطلاحات خاص آن، از همین روزگار آغاز شد و چون پدرش به سلسله قادریه تعلق خاطر داشت، اقبال نیز در آغاز جوانی به این سلسه پیوست.

اقبال در دوران جنگ جهانی اول در جنبش خلیفه که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی با مولانا محمد علی و محمد علی جناح همکاری نزدیک داشت. وی در سال ۱۹۲۰ در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان می‌کرد در این مجلس اکثریت با هندوها است پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی‌بود و در لاهور قرار داشت.

در این شورا وی از پیش‌نویس قانون اساسی که محمد علی جناح برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رئیس اتحادیه مسلمانان در الله‌آباد و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد.

اقبال همواره کوشیده‌است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند؛ ازاین رو نگاهی ژرف به کشورهای استعمارشدهٔ اسلامی پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگی‌های سیاسی آن زمان و اندیشه‌های اسلامی، او پذیرش ویژه‌ای پیدا کرد. دلیل دیگر چهرهٔ فرامرزی وی را می‌توان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.

اقبال و فلسفه

اقبال یکی از فیلسوفان بزرگ اسلام است که منبع فکرشان با قرآن ارتباط دارد. اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاری‌ها از اعتماد به یونانی‌ها ناشی شده‌است. از نظر وی از آن‌جا که روح قرآن به امور عینی توجه داشت و فلسفهٔ یونانی به امور نظری می‌پرداخت، کوشش مسلمانان برای فهم قرآن از منظر تعالیم یونانی محکوم به شکست است.

در باب فهم تجربی و پوزیتیو او معتقد است که اندیشهٔ مسلمانانی مانند ابن‌حزم در خصوص ادراکات حسی به‌عنوان منبع شناخت و ابن‌تیمیه در تبَیُّن اهمیت روش استقراء، کندی در خصوص احساس متناسب با انگیزه و استعمال آن در روان‌شناسی، مقدمات نظری مباحث تجربی جدید غرب را پدیدآورد.

اقبال شکوفایی روش تجربه و مشاهده را در تمدن اسلامی در نتیجهٔ جدال ممتد با اندیشهٔ یونانی می‌داند. وی در تأیید پیشگامی مسلمین در روش تجربی شاهد مثال‌هایی را از آثار و نظریه‌های علمی جاحظ و ابن مسکویه در نظریهٔ تکامل، بیرونی در ریاضیات و مسئلهٔ زمان، خوارزمی در جبر و اعداد و عراقی و خواجه محمد پارسا در روان‌شناسی دینی ذکر می‌کند.

آثار اقبال لاهوری

نالهٔ یتیم نخستین اثر اقبال بود. وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه انجمن حمایت‌الاسلام در لاهور خواند. آثار اقبال به‌طور کلی عبارت‌اند از:

علم‌الاقتصاد: نخستین کتاب دربارهٔ اقتصاد به زبان اردو، چاپ ۱۹۰۳ در لاهور.

تاریخ هند

اسرار خودی (منظوم، فارسی)

رموز بیخودی (منظوم، فارسی)

پیام مشرق (منظوم، فارسی)

بانگ درا

زبور عجم (منظوم، فارسی)

جاویدنامه (منظوم، فارسی)

پس چه باید کرد ای اقوام شرق (منظوم، فارسی)

احیای فکر دینی در اسلام (انگلیسی)

توسعهٔ (سیر) حکمت در ایران (انگلیسی)

مثنوی مسافر

بال جبرئیل

ضرب کلیم

ارمغان حجاز

یادداشت‌های پراکنده

مهمترین اثر علامه اقبال کتاب تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام (ترجمهٔ فارسی توسط محمد مسعود نوروزی) است که از ۷ فصل با نام‌های زیر تشکیل شده‌است:

فصل ۱: «دانش و تجربه دینی»

فصل ۲: «آزمون فلسفی جهت رازگشایی از تجربه دینی»

فصل ۳: «تصور خدا و معنای نیایش»

فصل ۴: «خودانسانی:آزادی و جاودانگی اش»

فصل ۵: «روح فرهنگ اسلامی»

فصل ۶: «اصل حرکت در ساختار اسلام»

فصل ۷: «آیا دین امکان‌پذیر است؟»

کتاب «سخنرانی‌ها، مقالات و نامه‌های علامه اقبال» اثری است که از انگلیسی در سال ۱۳۹۴ ش به فارسی در ۴۵۰ صفحه توسط محمد مسعود نوروزی ترجمه شده‌است. مقالات این کتاب عبارتند از:

وحدت وجود از نگاه جیلانی، تثلیث مسیحی، دیدگاه اسلام دربارهٔ جهان و انسان، اصل برابری و نفی برده داری در اسلام، دموکراسی آرمان سیاسی اسلام، تئوری سلطنت انتخابی، نیچه و مولوی، رد حق‌الهی برای حکومت، فلسفه مگ تاگارت، معاد جسمانی، مقام زن در شرق، اسلام و قادیانیسم، پاسخی به نهرو دربارهٔ ارتداد و… که شامل مصاحبه‌ها و نطق‌های سیاسی اقبال در مجلس نمایندگان نیز هست.

نمونه ای از اشعار اقبال لاهوری

دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!

یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!

پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت
منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!

صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش! …..

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دل ما بیدلان بردند و رفتند
مثال شعله افسردند و رفتند

بیا یک لحظه با عامان درآمیز
که خاصان باده ها خوردند و رفتند

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

عقل تو حاصل حیات ، عشق تو سر کائنات
پیکر خاک خوش بیا ، این سوی عالم جهات

زهره و ماه و مشتری از تو رقیب یکدگر
از پی یک نگاه تو کشمکش تجلیات

در ره دوست جلوه هاست تازه بتازه نوبنو
صاحب شوق و آرزو دل ندهد بکلیات

صدق و صفاست زندگی نشوونماست زندگی
«تا ابد از ازل بتاز ملک خداست زندگی»

شوق غزل سرای را رخصت های و هو بده
باز به رند و محتسب باده سبو سبو بده

شام و عراق و هند و پارس خوبه نبات کرده اند
خوبه نبات کرده را تلخی آرزو بده

تا به یم بلند موج معرکه ئی بنا کند
لذت سیل تند رو با دل آب جو بده

مرد فقیر آتش است میری و قیصری خس است
فال و فر ملوک را حرف برهنه ئی بس است

دبدبهٔ قلندری ، طنطنهٔ سکندری
آن همه جذبهٔ کلیم این همه سحر و سامری

آن به نگاه می کشد این به سپاه می کشد
آن همه صلح و آشتی این همه جنگ و داوری

هر دو جهان گشاستند هر دو دوام خواستند
این به دلیل قاهری ، آن به دلیل دلبری

ضرب قلندری بیار سد سکندری شکن
رسم کلیم تازه کن رونق ساحری شکن

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

عشق ازین گنبد در بسته برون تاختن است
شیشهٔ ماه ز طاق فلک انداختن است

سلطنت نقد دل و دین ز کف انداختن است
به یکی داد جهان بردن و جان باختن است

حکمت و فلسفه را همت مردی باید
تیغ اندیشه بروی دو جهان آختن است

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است

پیشنهادی: زندگینامه حمید سبزواری

 زندگینامه اقبال لاهوری _ فارسی هفتم _ دانشچی

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *