خانه » مذهبی و دینی » تحقیق در مورد اسراف ، انواع و عوامل آن

تحقیق در مورد اسراف ، انواع و عوامل آن

تحقیق درباره اسراف، عوامل و شناخت آن در زندگی

تحقیق در مورد اسراف

در ادامه با معنی اسراف و عوامل آن از کتاب پیام های آسمان هشتم آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

اسراف چیست؟

اسراف ضد اعتدال و ميانه روی است و شامل همه كارهای نظری و عملی انسان می شود؛ خودباوری بيش از اندازه نسبت به توان خويش و ديگری، پرخوری، پرخوابی، پرحرفی، زياده روی در بذل و بخـشش مال، خرج كردن مال در موارد بيهوده و حرام، خوردن مال حرام، خارج شدن از حد انسانيت و گناه كردن و گناهكار بودن، افراط در هر كاری.

انواع اسراف

۱- اسراف اقتصادی

اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در مواد غذايی، اسراف در وسايل زندگی، زياده روي، زياد خريدن، زياد مصرف كردن، دور ريختن چيزهايی كه قابل استفاده است، اسراف در امكانات مادی و اقتصادی…را در بر مي گيرد.

۲- اسراف درعقيده

اسراف در عقيده آن است كه انسان درباره خود يا ديگري چيزي را كه دروغ و سزاوار نيست، معتقد شود، مانند اعتقاد فرعون به ربوبيت خودش كه گفت: براي شما غير از خودم خدائي نمي شناسم»ازنظر قرآن، شرک به خدا و بت پرستي و يا كفر به خدا و عدم اعتقاد و باور به توحيد به عنوان مصاديقی از اسراف مورد اشاره و سرزنش قرار گرفته است.

۳- اسراف اخلاقی

اسراف اخلاقی به معنای گرايش به ماديات و قطع علاقه از خداوند است. آيات قرآن بسياری از صفات انسانی را كه موجب مي شود او به گناه دست زند، به عنوان امری اسرافی مورد بررسی و تحليل قرار داده و از آن بازداشته است.

اسراف در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی به اين معناست كه شخص صفاتي را در خود پديد آورد كه وی را از حالت اعتدال و ميانه روی بيرون برد. برخي از صفات مانند تكبر و بخل و مانند آن را می توان از مصاديق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفی كرد.

۴- اسراف در حوزه اجتماعی

در حوزه عمل اجتماعي نيز وقتي سخن از اسراف به ميان مي آيد مراد از آن رفتارهاي ناشايستي است كه از فرد سر مي زند. به عنوان نمونه استكبارورزي كه در نابهنجاري هاي زشت اجتماعي و بازتاب صفت زشت اخلاقي تكبر است از جمله نمونه هاي خروج از اعتدال و تجاوز از حد و حدود است.

۵- اسراف قضايي

اسراف در حوزه قضاوت و داوری نيز در همين هنجارشناسي اجتماعي قرار مي گيرد كه قرآن از آن بازداشته و آن را امري نادرست بر مي شمارد. قرآن تاكيد مي كند كه مجازات مجرمان می بايست عادلانه باشد و بايد از هرگونه اسراف و تجاوز از حدود در اين حوزه خودداری شود.

تجاوز به حقوق ديگران در حوزه حقوق خصوصي و عمومي از مصاديق ديگر اسراف در حوزه عمل اجتماعي است كه مي تواند ناظر به مباحث اقتصادي و غيراقتصادي باشد. به اين معنا كه تصرف در اموال يتيم و يا ناديده گرفتن حقوق ديگر اجتماعی (ازدواج و مانند آن) مي تواند به عنوان مصداقی از اسراف در حوزه عمل اجتماعی مورد تاكيد قرار گيرد.

قرآن با اشاره به اين نگرش از مردمان می خواهد كه از اسراف در اين مساله خودداری ورزيده و به اعتدال و ميانه روی در مساله حقوق يتيمان در همه حوزه ها توجه كنند.

عوامل اسراف

برای مبارزه با یک پدیده ناپسند و مذموم باید ابتدا ریشه یابی نموده تا عوامل را شناسایی نموده و سپس به قلع وقمع آن اقدام نمود چنانکه برای از بین بردن درختی باید ریشه های‌آن را خشکاند وگرنه با بریدن‌شاخ و برگ ها، چنین هدفی محقق نخواهد شد .
در این قسمت به برخی ازعلل و عوامل پدیده اسراف اشاره می گردد :

۱- نادانی

یکی از عوامل اسراف نادانی به اثار سوء آن است خداوند در قرآن کریم پس از آن که قوم لوط را مردمانی اسرافکار معرفی می نماید:« أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» در جای دیگر انگیزه اسراف کاری آنان را نادانی مطرح می‌کند و می‌فرماید:« بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ »شما قوم جاهل هستید.
امام موسی کاظم(علیه السلام) نیز برای هشام پیرامون جنود عقل وجهل فرمود: « یاهِشام: جُنودُ العَقلِ وَ الجَهل…اَلقَصدُ وَ الاِسراف اعتدال و میانه روی از جنود عقل و اسراف و زیاده روی از افرادجهل ونادانی است.

۲- خودنمایی

یکی از چیز های که ممکن است انسان را در دوران زندگی همواره به خود مشغول دارد خود نمایی است، بویژه اگر در این مدت با محرومیت ها دست به گریبان باشد ممکن است این سرخوردگی های انباشته شده به تدریج تبدیل به عقده های روانی شده و در شخصیّت او ایجاد اختلال نماید.‌

در این صورت شخص سرخورده برای حفظ شخصیت خود، به ابزارهایی متوسل می شود که در روان شناسی از آن به عنوان مکانیسم های روانی و یا واکنش های دفاعی یاد می شودو از آنهامیتوان (تصعید) و (جبران) را نام برد، در این نوع واکنش روانى، فرد دچار اختلال، سعی می کند برای سرپوش گذاردن بر ناکامی ها و عقده های متراکم خود دست به عملی بزند که او را در اجتماع مطرح کرده و شخصیّت دهد.

اسراف، ولخرجی و ریخت و پاش های غیرمعقول را می توان از همین موارد به شمار آورد؛ زیرا شخص مسرف، با این عمل خود در جستجوی باز یافتن شخصیت سرکوب شده خویش است، و فکر می کند با این روش در اجتماع به عنوان انسانی دست و دل باز و بی اعتنا به ثروت، مطرح می شود.

یپامبر اسلام (صلی الله علیه واله) فخر فروشی و خو د نمایی را یکی از علائم افراد اسرافکار معرفی می نماید: «أَمَّا عَلَامَةُ الْمُسْرِفِ فَأَرْبَعَةٌ الْفَخْرُ بِالْبَاطِلِ وَ یَشْتَرِی مَا لَیْسَ لَهُ وَ یَلْبَسُ مَا لَیْسَ لَهُ وَ یَأْکُلُ مَا لَیْسَ عِنْدَهُ»برای مسرف چهار علامت است:فخر به باطل،خریدن، پوشیدن و خوردن چیزی که در شأنش نیست .
حضرت علی (علیه السلام) نیز به همین عامل اسراف و زیاده روی اشاره دارد و می‌فرماید:« مَن اِفتَخَرَبِالتَبذیرِ اِحتَقَرَبِالاِفلاسِ»کسی که به زیاده روی افتخار وخود نمایی کند ، با تنگدستی خوار وزبون می‌گردد.

۳- تربیت خانوادگی

از خصوصیات و ویژگی های اساسی انسان، تربیت پذیری اوست. انسان برخلاف سایر حیوانات که اساس حرکات آنها منشأ غریزی دارد، شالوده شخصیّتش را تربیت خانوادگی او تشکیل می دهد. روان شناسان سه عامل وراثت، خانواده و محیط خارج را از عوامل مهمّ تربیت انسان شمرده اند و از نظرگاه بعضى، عامل (خانواده) از دو عامل دیگر، یعنی وراثت و محیط، اهمیت بیشتری دارد.

روان شناسان می‌گوید: یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. طفلی که در دامان مادر خود به خواب رفته نسل آتیه را تشکیل می دهد و کیفیت اخلاقی و شخصیت وی در آتیه، مربوط به سرمشق و تربیتی است که از نخستین مربّی خود – مادر – گرفته است. حضرت علی (علیه السلام) در این مورد می‌فرماید :« اِنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالارضِ اَلخالِیَه ما اُلقِیَ فِیها مِن شَیءٍ قَبِلَتهُ»(۴۹) همانا قلب نوجوان همچون زمین خالی از هربذری‌است‌‌که هرچه در آن پاشیده شود می پذیرد.

این نکته در روایات اهل بیت عصمت و نیز در علوم تربیتی مسلّم است که مؤثّرترین روش در تربیت، روش عملی است و کودک قبل از این که به گفته های والدین خود توجه داشته باشد، از حرکات و اعمال آنان الگو می گیرد. براین اساس روشن است فردی که در خانواده ای تربیت و رشد یافته که بزرگ ترهای آن، الگوی صحیحی برای مصرف نداشته و به هر دلیلی که هست، به زیاده روی و بی بند و باری در مصرف خو گرفته اند، این روش نیز همانند سایر جهات اخلاقی در ساختار روحی او تأثیر خواهد گذاشت و چنین خانواده های ولخرج فرزندان اسرافکار را تحویل جامعه خواهند داد..

۴- فساد اخلاقی

برخی از مردم، طوری اند که زمینه اسراف را باید در شخصیت اخلاق و روحی آنان جستجو کرد؛ زیرا شخصی که خودرا به تجاوز و قانون شکنی عادت داده و به گناه و سرکشی خو گرفته است.
معمولاً نمی‌تواند فرد معتدلی در امور مالی‌اش باشد و همواره بر اساس پیروی از هوی و هوس، در پی ارضای تمایلات افسار گسیخته خویش می باشد و سرمایه خود را در راه تأمین خواسته ها و عادات زشت و هوسبازانه اش به هدرخواهد داد. امام باقر(علیه السلام) فرمود:« المُسرِفونَ هُمُ الَّذینَ یَستَحِلّونَ المَحارِمَ ».

اسراف کنندگان کسانی هستند که محرمات«گناهان» را جایز می شمارند. چنین افرادی در عین حالی که یقین دارد با این ولخرجی ها اموال وزندگی خویش را نا بود میسازد اما چون یک شخصیت بی حد ومرز بار آمده و تعادل شخصیتی خویش را از دست داده لذا باکی ندارد ،مانند فردی که به مواد مخدّر اعتیاد دارد با وجود که میداند اعتیاد بخش مهمّی از سرمایه زندگی خود و خانواده اش را بلعیده و نابود خواهد کرد و از این راه ضررهای بی شمار جسمی و روحی نیز بر او وارد می آید، باز هم از این عمل نادرست خویش دست بر نمی دارد و این جز نداشتن یک شخصیت معتدل و اراده محکم برای تصمیم گیری و کنترل خواهشهای نفسانی نیست.

۵- تقلید(الگوپذیری)

تقلید و الگو پذیری از عوامل بسیار مهم در تربیت بشر است. انسان همیشه می خواهد زندگی اش را با کسانی که در نظر او شرافت و موفقیّت دارند هماهنگ سازد. این احساس اگر همراه با هدایت عقل و انتخاب الگوهای مناسب و صحیح باشد، انسان را در جهت رشد کمالات و فضایل اخلاقی به پیش می‌برد. و بر عکس، چنانچه این خوی انسانی با تعصّب و جهل و خواسته های نفسانی همراه شود، نتایجی خطرناک و زیانبار درزندگی انسان دارد که این خود به بزرگ ترین مانع در طریق هدایت انسان مبدل خواهد شد.

در قرآن مجید کسانی که بطور کور کورانه وبدون تعقل وتأمل از گذشتگان شان تقلیید می‌کنند مورد مذمت قرار داده است و می‌فرماید:« وَاِذا قِیلَ لَهُم اِتَّبِعُوا ما اَنزَلَ الّلهُ قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَیناعَلیهِ آباءَنا» هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید ، می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می‌نمائیم . تا چه رسد تقلیید و پیروی بی منطقِ قومی از قوم دیگرو یا سرزمینی از سر زمینی دیگر . تقلید و پیروی کورکورانه از این و آن .

امروزه بسیاری از جوامع اسلامی تحت تآثیر فرهنگ غرب قرار گرفته و متد زندگیِ آن سر زمین را سر لوحه زندگی خویش قرار داده ودردام خطر ناک اسراف و تبذیر گرفتار مانده است .

درکتاب اسلام وچالش اقتصادی آمده است :
از چند دهه تا کنون کشور های اسلامی از الگوی مصرفی که از فرهنگ مصرفی غرب گرفته شده پیروی می کنند ، فرهنگی که ارزش انسان را تجملات زندگی اش به مقدار چیزی که می‌خرد می سنجد. همچنین سبک زندگی گران بصورت که حتی برخی کشور های صنعتی نیز نمی‌تواند آن را تحمل کند ، در کشور های اسلامی که فقیرند الگوی فخر فروشی شده است .

وی می افزاید : قربانیان این نوع رقابت ، به زندگی فراتر از مقدورات شان ناگزیر می شوند وبرای تامین کسری ناشی از اختلاف در امد با خرج غیر منطقی به روش های فاسد وغیر اخلاقی پناه می‌آورند ، در نتیجه مصرف کل، افزایش وپس انداز کاهش یافته وتشکیل سر مایه ی که بر پس انداز های داخلی مبتنی نا کافی باقی می ماند .

از آنجا که بیشتر کالا ها وخدمات لوکسی که متضمن فخر فروشی و مباهات است ،سرچشمه ی خارجی دارد، تقاضای پول خارجی افزایش بسیاری می یابد وبرای پرکردن شکاف بین عرضه وتقاضای پول چاره ای جزگرفتن قرض ازخارج که به افزایش بار بهره دین وفشار بیشتر بر منابع دراینده کمک می کند نیست.

۶- رقابت

یکی از عوامل رشد بشر روحیه رقابت و مقایسه گری است اما باید متوجه بود که اگر رقابت ، رقابت سالم وسازنده بود باعث پیشرفت خواهد شد چنا نکه قرآن مجید ما را به مسابقه ورقابت بسوی خیرات ومسارعت سازنده دعوت می نماید: « فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ » در نیکیها و اعمال خیر، بر یکدیگرسبقت جویید.

واگر رقابت با جهت منفی صورت گیرد ، قطعا هرکه سریع تر است به هلاکت زود تر خواهد رسید ، چنانچه کسانی هستند که بخاطر چشم وهمچشمی وکم نیاوردن از حریفان در مصرف و تجمل گرایی آن چنان سرعت می گیرند که به کوتاه ترین مدت همه چیز را قربانی این رقابت عاری از عقل و حاکی از جهل می نماید .

۷- وسواس

وسواس یک نوع بیماری روانی است که اضافه بر هدر دادن عُمر و فرسودن اعصاب وقوای روحی وجسمی ازموجبات‌وریشه های اسراف نیز محسوب می‌‌‌‌ شود. به عنوان مثال ، شخصی که دروضو یا غسل گرفتار وسواس است،به خیال این که وضو و غسلش بهتر و کامل تر انجام می گیرد چند برابر افراد معمولی آب مصرف می‌نماید و باعث اسراف در منابع طبیعی می گردد .

حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه واله )روزی از کنار سعد می‌گذشت و او در حال وضو گرفتن بود(وگویااسراف می‌کرد) حضرت فرمود:: لاتُسرِف یاسَعد؛ ای سعد! اسراف مکن ، قالَ: اَفی الوضوءِ سَرَفٌ؟ سعد عرض کرد: ای پیامبرخدا ! آیا در وضوء هم اسراف هست؟ قالَ: نَعَم وَ إن کُنتَ عَلی نَهرٍجارَ»: حضرت فرمود: آری ، گرچه در کنار نهر باشی. وقتی مصرف زیاد آب برای وضوء در کنار نهر اسراف باشد در شرایط فعلی که با تلاش ها و هزینه ها هنگفت آب بدست ما می رسد تکلیف ما روشن است و آنچه را وسواسی اعمال می کند، همان اسراف وتبذیر است .

۸-رفاه زدگی

خانواده ای که درآمدمالی وسرمایه اش تنها به اندازه ی ضرورت ها و نیازهای اوست به ناچاربرای پاسخ گویی بدان ضرورت ها درصدد کنترل مصرف واندازه گیری درآن برخواهد آمد ولی اگرمیزان ثروت ودرآمد آن برمقداراحتیاجات ونیازهای واقعی آن افزوده شود وچنانچه اعضا وبویژه مدیرخانواده از تربیت اخلاقی و فرهنگ صحیح مصرف بی بهره باشند به خیال اینکه زیاده روی واسراف به بنیه ی مالی آنان خللی نمی رساندو این ثروت همیشه در کنارش خواهد بود به این عمل کشیده خواهد شد.

پر واضح است که با ثروت و ثروتمندی مخالف نیست ولی ثروتی که مستی وغرور آور باشد و زمینه‌ای اسراف و زیاده روی شود مذموم دانسته شده است زیرا هر چند ثروت زیاد شود باز هم ما نمی‌توانیم در هر جا و هر قسم که دل ما بخواهد مصرف نماییم زیرا اینها امانت های الهی در دست ما هستند که با اعتدال و بدون اسراف و ولخرجی باید مصرف گردد .

۹- طغیان واستکبار

آن گاه که روحیه ی استکبار وطغیان در وجود انسانی ریشه دواند، باسرعت وشتاب وصف ناپذیری به سوی زندگی همراه با اسراف وتبذیرپیش می رود. قرآن کریم می‌فرماید: «اِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ» به درستی که فرعون در روی زمین استکبار ورزید وهمانا او از  اسراف پیشگان بود. وبازمی‌ فرماید«إِنَّهُ کانَ عالِیاً مِنَ الْمُسْرِفینَ» وهمانا فرعون برتری جو و از اسرافگران بود.

۱۰- استعمار

اسراف یکی از نقشه های استعمار برای تحت سلطه در آوردن ملتها رواج اسراف و گسترش فرهنگ مصرف زدگی در میان آنان است تا بدین وسیله وا بستگی آنان را فراهم کنند ، فرعون که یکی از افراد متکبر و برتری خواه است از جمله مسرفین معرفی شده است لذا در قران مجید آمده است :«‌اِنَّ‌فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ» (۵۹)همانا فرعون در زمین گردن کشی کرد و از اسراف پیشگان بود .

امروزه نیز غارتگران جهانی که درصدد تحمیل سلطه ی شوم خود برملت های ضعیفند، بیداری وهشیاری توده‌های مردم را بالا ترین خطر برای خود در راه نیل به اهدافشان ،احساس می کنند ولذا همواره می کوشند تا این مانع بزرگ راازمسیر خود با روش ها وابزارهای گوناگون بردارد ،مانند مشغول نمودن اقشار مردم به انواع سرگرمی های تحریک آمیز همچون اشاعه فحشا دربین جوانان، بویژه گسترش فرهنگ  ولخرجی و اسرافگری ، زیرا استعماراز این طریق هم توانسته بازار فروشی برای کالاهای مصرفی اضافی خویش فراهم کند وهم موفق شده تا توده های مردم را همواره درگیر تاُمین هزینه سنگین زندگی برای پرکردن خلاً ناشی ازمصرف بی‌رویه ثروت سازد.

بنابراین مردم فرصتی برای اندیشیدن صحیح‌ نخواهند یافت و مجبورخواهند بودتمام لحظات زندگی خویش را در راه تاُمین رفاه مادی بهتر و رقابت درآن صرف نمایند.

اسراف

اسراف در اسلام

خدای متعال انسان را آفرید و به او شرافت وکرامت بخشید و برای ادامه حیات جسمانی او نعمت های فراوانی را در دل طبیعت به ودیعه نهاد و از این مواهب طبیعی به عنوان خیر ، فضل، رحمت و رزق یاد نمود و انسان را برای مصرف صحیح آنها تشویق فرمود. در فرهنگ اقتصادیِ اسلام، یکی از موضوعاتی که مورد تاکید قرار گرفته است و رهبران بزرگ دینی از اهمیت ولزوم آن سخن گفته اند موضوع «تقدیر معیشت» است که منظور از آن طرح یک نقشه اقتصادی کامل و برنامة جامع و معقولی از دخل و خرج زندگی است.

ساختمان این نقشة اقتصادی مبتنی بر دو اصل مهم واساسی «درآمدسالم» و «مصرف صحیح» است ، در اینجا مراد از درآمد سالم اقتصادی این است که از راه حلال و با مجوز شرعی فراهم گردد و مراد از مصرف صحیح نیز خرج و صرف کردن در راه حلال و معقول است چنانچه امام سجاد (علیه السلام) به این دو اصل اشاره نموده و آن را از حقوق اموال می‌داند: «وَ أمَّا حَقُّ المالِ فأنْ لا تَأخُذَهُ إلاَّ مِنْ حِلِّهِ و لا تُنْفِقَهُ إلاَّ فِی حِلِّهَ» و اما حق مال آن است که فقط از راه حلال آن را بدست آوری و فقط در راه حلال آن را خرج کنی.

و نظام اقتصادی مطلوب منوط به رعایت این دو اصل اساسی است بطور که اگر فرهنگ ناسالمی مانند ربا خواری، رشوه وغیره برای درآمد ، و یا مصرف نا صحیح همچون اسراف و تبذیر در مصرف بر جامعه حاکم باشد به آن نظام اقتصادی مطلوب نخواهد رسید.بر اساس برخی از آیات وروایات (بعداً خواهدآمد) نظام اقتصاد اسلامی به منظور ایجاد جامعه متعادل و از بین بردن فقر و محرومیت و زدودن فاصله های طبقاتی اقتصادی ، انسانها را دعوت به کار و کوشش وابتکار وخلاقیت نموده است و از طرفی هم از اسراف و مصرف های نادرست که باعث اتلاف و نابود ساختن اموال وثروت های بدست آمده جلوگیری می‌نماید.

پیشنهادی: نمونه هایی از اسراف در مدرسه و راه حل پیشنهادی

تبذیر چیست؟

تبذیر به معنای پراکنده کردن است و اصل آن پاشیدن بذراست و به هرکس که مالش را ضایع می کند گفته می‌شود.

اسراف از نظر قرآن

در قرآن کریم واژه «اسراف » و مشتقات آن مکرر به کار رفته است ولی در بیست و سه مورد لفظ «اسراف » استعمال شده که در هر مورد، مفهومی ویژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبه های اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است، و تنها در چهار مورد جنبه مالی را شامل می شود که با دو آیه «تبذیر» شش آیه می شود.

به آیات زیر توجه کنید:

۱ – کذلک زین للمسرفین ماکانوا یعملون.

این گونه برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است.

۲ – ولا تطیعوا امر المسرفین.

اطاعت فرمان مسرفان نکنید.

۳ – ان الله لایهدی من هو مسرف کذاب.

خداوند اسرافکار دروغگو را هدایت نمی کند.

۴ – و ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین.

و به راستی فرعون برتری جویی (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسراف کاران بود.

اما آیاتی که تنها ظهور در جنبه های اقتصادی دارند عبارتند از:

۱ – انعام، آیه ۱۴۱.

۲ – اعراف، آیه ۳۱.

۳ – فرقان، آیه ۶۷.

۴ – اسراء، آیات ۲۷ و ۲۸.

حال به ذکر چند آیه می پردازیم:

۱ – و ءات ذاالقربی حقه والمسکین وابن السبیل ولاتبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه کفورا.

و حق نزدیکان را بپرداز! و (همچنین) مستمند و در راه مانده را، و هرگز تبذیر مکن چرا که تبذیرکنندگان برادران شیطانند و شیطان کفران (نعمتهای) پروردگار کرد.

واژه «تبذیر»، تنها یک واژه اقتصادی است و در قرآن کریم تنها در همین دو آیه از سوره اسراء به کار رفته است. و شاید در قرآن کریم کمتر مواردی بتوان پیدا کرد که با چنین لحن تند و شدیدی از عملی نهی شده باشد.

۲ – خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین. زینت خود را در هر مسجد برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید همانا که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد.

تمامی آیات مربوط به اسراف را می توان به طورکلی به دو بخش تقسیم کرد:

۱ – اسراف در مال

۲ – اسراف در غیرمال

۱ – اسراف در مال

آیات مربوط به زیاده روی در صرف مال شامل دو بخش است:

الف) اسراف در مصرف شخصی: می فرماید: کلوا من ثمره اذا اثمر … از میوه آن به هنگامی که به ثمر می نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمی دارد.

بنابراین اسرافی که در بعد اقتصادی بیشتر مورد توجه است و موجب تضعیف بنیه مالی محرومان و لذت طلبی مسرفان می شود و از بلاهای بزرگ اجتماعی است و فقر و محرومیت بیشتر به دنبال دارد همین نوع اسراف است که هر مسلمان با توجه به وظیفه و تعهد و مسؤولیتی که در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگی خویش رعایت اعتدال را بکند و جدا از اسراف پرهیز نماید.

ب) اسراف به خاطر دیگران: وقتی انفاق از حد تعادل خارج شود نسبت به انفاق شونده و انفاق کننده هر دو عوارض سوء و زیانبار خواهد داشت، به این جهت است که قرآن مجید وقتی در آیاتی از سوره شریفه فرقان ویژگی های مؤمنان و بندگان واقعی را برمی شمارد یکی از آن ویژگیها را این گونه معرفی می فرماید:

اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و کان بین ذلک قواما; کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف می کنند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو اعتدالی دارند. و نیز قرآن، خطاب به حضرت پیامبر(ص) می فرماید: و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا . هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی، و در همین رابطه حضرت علی(ع) می فرمایند: «ما عال امرء اقتصد» کسی که میانه روی پیشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) می فرمایند: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله » هر کس در دخل و خرج میانه روی کند خدا بی نیازش می کند و هر کس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند.

زیربنای آفرینش بر تعادل گذاشته شده است «و کل شی ء عنده بمقدار» و هر چیزی نزد او مقدار معینی دارد و در مورد دیگر می فرماید: «انا کل شی ء خلقناه بقدر» ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.

حساب هر چیزی در پیشگاه خداوند متعال براساس حکمت بالغه او و مصلحت و عدالت و از روی اندازه و بدور از افراط و تفریط است، و اساس حکومت را هم عدالت تشکیل می دهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبیای عظام الهی بوده است تا آنجا که معیار مالکیت مشروع را عدم زیان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را کرامت و سخاوت بدور از بخل و امساک و نیز بدور از اسراف و زیاده روی قرار داده است و بالاخره تحکیم بنیان اقتصادی جامعه و میانه روی مطلوب و مورد تاکید شارع مقدس اسلام است.

۲ – اسراف در غیرمال

الف) اسراف در قتل; در دوران جاهلیت رسم بر این بود که هرگاه کسی از روی ظلم و تعدی به قتل می رسید بستگان مقتول با توجه به خوی و خصلت جاهلی و حس کینه توزی و انتقام جویی چند نفر از بستگان قاتل را به قتل می رساندند. قرآن کریم این تجاوز و انتقام جویی را مردود دانسته و فرمود: «فلا یسرف فی القتل » . اما در قتل اسراف نکنید، یعنی، برای قتل یک نفر، فقط یک نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آیه که می فرماید: «ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق »، نفسی را که خداوند حرام کرده است نکشید مگر از روی حق، یعنی این کشتن هم فقط در مواردی تجویز شده است که قاتل مستوجب کشته شدن باشد و با علم و عمد مرتکب قتل نفس شده باشد.

ب) اسراف در نفس; کسی که از نظام اعتدال خارج می شود و با ارتکاب گناه و معصیت از حریم انسانی خود تجاوز می کند اسرافکار است، اما اسرافکاری که مشمول پیام رحمت و امید الهی قرار گرفته است: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم. بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.

ملاحظه می شود که هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانی اسراف بر نفس شمرده می شود.

در جای دیگر می بینیم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نیاز برمی داشتند: و ما کان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین گفتار آنها فقط این بود که پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرویهای ما در کارها چشم بپوش، قدمهای ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز بگردان.

از آیه شریفه مستفاد می شود، آنچه از آن عدول کرده و بجا نیاورده اند اطاعت امر پیامبر(ص)، و سستی و منازعه بوده است.

هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطری و طبیعی انسان است که با ارتکاب آن از مسیر اعتدال بیرون می رود و به راه زوال و نیستی کشانده می شود و این درست خلاف آن هدف عالی است که انبیای الهی برای آن مبعوث شده اند. قرآن در این مورد می فرماید: ولقد جاءتهم رسلنا بالبینات ثم ان کثیرا منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون; و رسولان، با دلایل روشن به سوی بنی اسرائیل آمدند، اما بسیاری از آنها بر روی زمین تعدی و اسراف کردند. در این آیه شریفه مراد از «مسرفون » کسانی هستند که از انبیا و طریق حق تبعیت نکردند و در نتیجه این سرکشی به گناه آلوده شدند.

پیشگیری و راه حل اسراف نکردن

برای پیشگیری و درمان این انحراف و ایجاد فرهنگ درست مصرف، راه های گوناگونی وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

۱- از بین بردن عوامل به وجود آورنده اسراف

۲- توجه کافی به زیان های اقتصادی، اخلاقی، فردی، اجتماعی و نیز کیفرهای اخروی آن

۳- آشنا شدن با تربیت های معنوی اسلام

۴- تمسک هر چه بیشتر به قرآن و اهل بیت و الگو قرار دادن زندگی این بزرگواران و توجه به زندگی رهبران دینی در دوره های معاصر

۵- ایجاد فرهنگی عمومی در بین جوانان که درآمدهای اضافی آن ها به جای هزینه شدن در تجملات و زرق و برق دنیا، در امور زیربنایی مانند مهارت آموزی، تأمین مسکن، خرید سهام، فعالیت های تولیدی، مشارکت در امور عام المنفعه و… خرج شود.

۶- جلوگیری از تبلیغ تجمل گرایی در تلویزیون، سینما و… .

۷- جلوگیری از واردات کالاهای غیرضروری و تجملاتی

۸- ایجاد فرهنگ ساده زیستی در جامعه و تعریف الگوی مصرف صحیح برای مردم و به ویژه جوانان

۹- کنار گذاشتن زندگی تجملاتی برخی مسئولان

۱۰- برنامه ریزی مدیران در سطح کلان برای صرفه جویی هر چه بیشتر در تمام امور و توجه به ضرورت ها و اولویت ها و مقدار هزینه و نتیجه طرح ها، به ویژه برای جوانان.

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *