با جشن ها و عزاداری ها دوران صفویه آشنا شوید!
جشن نوروز در دوره صفویه
نوروز بطور مستمر در همه دوران تاریخی ایران کم و بیش برگزار میشده است اما در دوره بعد از اسلام در دوران صفویه بخصوص در دوران میانی صفویه این جشن نماد و سمبل ملی تر و درباری تری یافت.
ژان شاردن، جواهرفروش و جهانگرد فرانسوی بود که در عصر صفوی به ایران آمد. حاصل سفرهای شاردن به این سرزمین کهن کتابی ۱۰ جلدی با عنوان «سفرهای سر ژان شاردن» بود. او در بخشی از سفرنامه خود به بیان آداب و رسوم ویژه نوروز در دربار صفوی میپردازد.
او درباره آئینهای ویژه نوروزی نیز مینویسد: «با شلیک توپ و تفنگ، البته در نقاطی که این تسلیحات موجود باشد، از قبیل پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ و مهم، حلول سال نو برای مردم اعلام میشود. منجمین لباس فاخر دربر کرده، یک یا دو ساعت پیش از اعتدال ربیعی برای تعیین تحویل آفتاب به برج حمل، به کاخ سلطنتی و یا عمارت حکومت محل میروند و در پشتبام و باروی مهتابی، با اسطرلاب خود مشغول کار میشوند و به محض اینکه علامت دادند، برای اعلام حلول سال جدید شلیک میشود و صدای آلات موسیقی؛ طبل و شیپور، نای و نقاره در هوا طنینانداز میگردد. بدین ترتیب ترانه و طرب، جشن و سرور تماشاچیان و بزرگان مملکت آغاز میشود. در اصفهان در همه روزهای عید، در مقابل کاخ شاهنشاه، مراسم سرور با رقص و طرب، آتشبازی و صحنههای کمدی، به مانند هفته بازار برگزار میگردد و هر فردی هشت روز عید را با شادی بیپایان به سر میبرد.»
سپس شاردن به شرفیابی بزرگان حکومت به حضور شاه اشاره میکند و مینویسد: «شاهنشاه در تمام ایام عید از ساعت ده تا ساعت یک، از اعیان و اشراف کشور باشکوه و جلال تمام پذیرایی به عمل میآورد و سپس به اندرون تشریف میبرد. معمولا رجال و بزرگان مملکت نیز هریک به نوبه خود در منزل خویش مشغول پذیرایی از واردین میگردند و نصف مدت روز را برای قبول مراجعین و دریافت هدایا و تحف تابعین تخصیص میدهند، این رسم مسلم مشرق زمین است که کوچکان به بزرگان میبخشند و ناداران به دارایان میدهند و از دهقان تا سلطان این سلسله مراتب در داد و دهش مرعی و مراعات میگردد.»
شاردن همچنین میگوید: «در بیست و دوم بعدازظهر برای تهنیت عید به کاخ حکومتی رفتم و یک قبضه خنجر بسیار نفیس و عتیقی که دسته و غلاف عاج ظریف مطلای مینایی داشت تقدیم حضور خان ایروان کردم. این هدیه مطبوع طبع حاکم و بسیار مورد توجه وی واقع گشت. در ایران یک رسم قانون مانند است که در عید نوروز نمیتوان بدون تقدیم تحفهای به حضور بزرگان بار یافت. حاکم مرا در کنار خویش بنشاند و مرا به خوردن میوههای تر و خشک و نوشیدنی های بسیار نفیس و عالی گرجستان و شیراز خواند.»
کمپفر، پزشک و طبیعتدان آلمانی که در دوره صفویه به ایران آمد و سفرنامهای از خود به جا گذاشت، سفرنامه کمپفر اوضاع تاریخی ایران را در عصر شاه سلیمان صفوی به خوبی به تصویر میکشد. وی در سفرنامه خود سعی کرده که نگاهی چند جانبه به اوضاع ایران داشته باشد، یعنی هم از نظر اجتماعی و هم از نظر سیاسی اوضاع را بررسی میکند و در عین حال مسائل معماری و سبک شهرسازی را از قلم نمیاندازد.
وی از نوروز اینچنین مینویسد: «نوروز از آداب و رسوم ایرانیان قدیم به جای مانده است و هنوز هم بزرگترین و درخشانترین جشن ایرانیان بهشمار میرود. همه در این روز جامه نو میپوشند. دوستان و آشنایان به دیدن یکدیگر میروند، مهمانیها برپا میشود و به تفریح میپردازند. تازه بعد از دو هفته و در بعضی موارد پس از سه هفته جشنها و مهمانیها به پایان میرسد.»
کمپفر میگوید: «مقدمه نوروز چنین است که در میدانهای عمومی با نقاره، شیپور و سنج از نیمه شب تا ظهر نوازندگی میکنند. پس از آن مردم بلافاصله محل کار خود را ترک میگویند و همه با هیاهو و خوشحالی به مساجد، میدانها و ساختمانهای عمومی روی میآورند. همه به هم تبریک میگویند، همهجا پر از شادی و سرزندگی است. بازی میکنند، سر به سر هم میگذارند، صحبت میکنند، شعرا و هنرپیشگان عرض هنر میکنند، در جلسات و دستههای مذهبی شرکت میجویند تا اینکه روز به پایان میرسد و آنگاه باز هرکس در چهار دیوار خود دنبال جشن و شادی میگیرد و بخشی از شب را به شادی و خوشی در جمع خویشان خود میگذراند.» (سفرنامه انگلبرت کمپفر، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، ۱۳۶۳، ص ۱۳۹)
عزاداری در دوره صفویه
با روي كار آمدن دولت صفويه و رسمي گرديدن مذهب تشيع توسط حكمرانان اين سلسله، برگزاري هرچه باشكوه تر مراسم عزاداري در اشكال روضه خواني، نوحه خواني، واقعه خواني، مرثيه سرايي و سينه زني در قالب اجتماعات وسيع شكل فراگيري به خود گرفت. اروپاييان كه در قالب فرستادگان سياسي، نظامي، بازرگان، مبلغ مذهبي، در اين دوران به دربار ايران آمده اند، در سفرنامه ها و گزارشهاي خود به چنين اجتماعاتي اشاره دارند.
اما گرچه در پاره اي از اين يادداشت ها به صحنه هاي نمايش گونه سوگواري ها توجه شده و از اشخاصي سخن گفته اند كه با لباس هاي رنگارنگ مشغول عزاداري بوده اند و نبردهاي ساختگي توسط صدها تن عزادار صورت مي گرفته است، ولي با كاوشي در اين منابع، ردپايي از مراسم تعزيه خواني، به شكل تكامل يافته در اعصار بعد، در زمان صفويه مشاهده نمي شود. آنتونيودي گووآر (Antoniode Gourea) كشيش اسپانيايي كه از طرف فيليپ پادشاه اسپانيا در عهد حكومت شاه عباس اول، چندين بار به دربار ايران مسافرت نموده، در سال ۱۰۱۱ هجري از مشاهدات خود در شيراز چنين گزارش ارائه داده است:
در پيشاپيش دسته هاي عزادار شتراني ديده مي شد كه بر پشت هر يك پارچه اي سبزرنگ افكنده، زنان و كودكان را بر آنها سوار كرده بودند، سر و روي زنان و كودكان گويي توسط نيزه زخمي شده بود و تظاهر به گريه مي كردند.
پيتر دلاواله مبلغ مسيحي و سياح ايتاليايي در محرم سال ۱۰۲۶ هجري از طريق قصرشيرين به اصفهان آمد و با مشاهده عزاداري در اين شهر به نگارش آنچه ديده بود پرداخت و نوشت:
از تمام اطراف و محلات اصفهان دسته هاي بزرگي به راه افتادند. بر روي اسبان آنان سلاح هاي مختلف و عمامه هاي متعدد قرار دارد و به علاوه چندين شتر نيز همراه دسته ها هستند كه بر روي آنها جعبه هايي حمل مي شود كه درون هريك سه چهار بچه به علامت بچه هاي اسير حسين شهيدعليه السلام قرار دارند .
توماس هربرت سياح انگليسي كه در عصر شاه عباس اول به ايران آمد، با وجود آنكه مطالب دقيقي را در سفرنامه اش مطرح كرده، صحنه هاي عزاداري را از روي سرگرمي مشاهده نموده و نتوانسته است تصوير درستي از اين مراسم بر روي كاغذ بياورد.
آدام اولئاريوس (Adam Olearius) كه در ايام محرم سال ۱۰۴۷ هجري در عصر شاه صفي در اردبيل به سر مي برده است، نسبت به ديگر سياحان اروپايي اين دوره، گزارش نسبتاً دقيقي از مراسم سوگواري در ايام عاشوراي شهر اردبيل دارد:
روي بعضي از شترها و اسب ها كودكان و پسربچه ها را به عنوان بازماندگان شهيدان كربلا نشانده بودند و به زين و روپوش نيلگون اين اسب ها و شترها تيرهايي فرو رفته بود كه به منزله تيرهايي بود كه كفار و دشمنان حسين عليه السلام به طرف آنها پرتاب كرده بودند. روي بعضي از اسب ها و شترها هم تير و كمان و شمشير و كلاه خود و زره و ساير سلاح هاي قديمي را به عنوان سلاح باقي مانده از شهدا حمل مي كردند.
پیشنهادی: همه چیز درباره عید نوروز در ایران