خانه » ضرب المثل ایرانی » معنی ضرب المثل ” بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد “

معنی ضرب المثل ” بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد “

آشنایی با داستان، شعر و معنی بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد 🥒

بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد
در این پست با معانی، مفهوم، داستان و شعر ضرب المثل ایرانی قدیمی کوچه بازاری بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.

معنی بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد

⭕ یعنی وعده بی اساس دادن.

⭕ یعنی به زبان ساده و عامیانه ندادن علوفه به بز و وعده دادن از رسیدن فصل بهار با خربزه، طالبی و خیار.

⭕ مفهوم دادن وعده های دور و داز و نامعلوم با زبان شیرین و خوش که به سبب محیا نکردن وعده ها زمان حال، ایجاد می شود.

⭕ دادن وعده های سر خرمن از سر خساست به کسی.

ریشه ضرب المثل بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد

اشرف الدین حسینی ملقب به نسیم شمال یکی از اصحاب مطبوعات بوده که با سروده هایی طنز در باب مسائل زمانه خود سعی درنقد اوضاع و احوال آن دوران داشته است.

یکی از این سروده ها عنوان «دری وری» دارد که در خصوص وعده و وعیدهای کشککی است که ما انسان ها به این و آن میدهیم به ویژه اگر جوگیر شویم و یا چیزی کوکمان کرده باشد و یا توهم زده باشیم، وعده و وعید هایی می دهیم که گاه بعداً به کلی زیر آن می زنیم و حاشا می کنیم، دیوار حاشا هم که گفته اند بلند است، به بلندی بعضی نرده ها و دیوارها که حتی از مقابل آن هم نمی شود عبور کرد، چه برسد به اینکه از آن بالا رفت، یک طرف ماجرای این وعده و وعید ها موجودات بیچاره و درمانده ای هستند که به آنها وعده و عیدهای سرخرمنی داده می شود.

اما چه بسا که عملی نمی شود و یا دیگر نوشداروی بعد از مرگ سهراب است، درست مانند بزکی که گرسته است و بع بع می کند و به او گفته میشود ، نمیر تا بهار بیاد و علوفه و عشق و حالی، فقط کمی مقاومت می خواهد تحمل گرسنگی چندین ماهه می خواهد به احتمال اینکه بهاری بیاید و پر باران باشد و علوفه ای سبز شود و در دسترس قرار گیرد و تو بخوری، اینکه زیاد سخت نیست، لذا گفته اند «بزک نمیر بهار میاد»- نسیم شمال هم در شعری که خواهید خواند همین را می خواهد بگوید و دیگر هیچ…

شعر بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد

گریه مکن عزیز من            موسم نوبهار میاد

بلبل مست، نغمه زن           بر سر شاخسار می یاد

غله ز «خوار» می رسد            گندم شهریار میاد

بزک نمیر بهار میاد              خربزه با خیار میاد

دخترک عزیز من            از غم نان به سر مزن

طفلک با تمیز من             شعله به خشک و تر مزن

لوطی اشک ریز من          بر دل من شرر مزن

سال دگر برای تو            شوهر غمگسار میاد

بزک نمیر بهار میاد          خربزه با خیار میاد

سال دگر به خوشدلی         نان و پنیر می خوری

گوشت کباب می کنی              دیزی سیر می خوری

بر در خانه ات همی          خربزه با بار میاد

بزک نمیر بهار میاد          خربزه با خیار میاد

یک دو سه روز صبر کن           غم مخور از گرسنگی

شام اگر نمی خوری نخور       گشنه بخواب، دم مزن

خشک شده است          آبها تشنه بخواب، دم مزن

بزک نمیر بهار میاد       خربزه با خیار میاد

داستان بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد

روزی روزگاری حسنی با مادر بزرگش در روستای زیبایی زندگی می كرد. حسنی یك بزغاله داشت و اونو خیلی دوست داشت . روزها بزغاله را به صحرا می برد تا علف تازه بخورد .

هنوز پاییز شروع نشده بود كه حسنی مریض شد و یک ماه در خانه ماند . مادربزرگ حسنی كاه و یونجه ای كه در انبار داشتند به بزغاله می داد .

پیشنهادی: ضرب المثل در مورد فصل بهار

وقتی حال حسنی خوب شده بود ، دیگر علف تازه ای در صحرا نمانده بود . آن سال سرما زود از راه رسید .

همه جا پر از برف شد و كاه و یونجه ها ی انبار تمام شد . بزغاله از گرسنگی مع مع می كرد . حسنی كه دلش به حال بزغاله گرسنه می سوخت اونو دلداری می داد و می گفت : “ صبر كن تا بهار بیاید آنوقت صحرا پر از علف می شود و تو كلی غذا می خوری . ”

مادر بزرگ كه حرف های حسنی را شنید خنده اش گرفت و گفت : تو مرا یاد این ضرب المثل انداختی كه می گویند بزك نمیر بهار میاد خربزه و خیار میاد . آخه پسر جان با این حرفها كه این بز سیر نمی شود .

به خانه همسایه برو و مقداری كاه از آنها قرض بگیر تا وقتی كه بهار آمد قرضت را بدهی .

حسنی از همسایه ها كاه قرض كرد و به بزك داد و بزك وقتی سیر شد شاد وشنگول ، مشغول بازی شد . [منبع داستان سایت کودکان]

ℹ️ اشتراک گذاری به دوستان خود:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *