آشنایی با مَثل این دغل دوستان که می بینی، مگسانند گرد شیرینی 🍩
در این پست با داستان و معنی و مفهوم ضرب المثل ایرانی ” این دغل دوستان که می بینی، مگسانند گرد شیرینی ” از کتاب نگارش ششم آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.
معانی ضرب المثل این دغل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی
۱- این درست نیست که ما تنها زمانی با برخی از اطرافیانمان رابطه دوستی داشته باشیم که اوضاع اتقصادی و اجتماعی خوبی دارند، چنین افرادی وقتی دوستشان به گرفتاری میافتد، او را ترک و فراموشش میکنند.
۲- گاهی برخی از دوستیها برپایه منفعتی که در میان است شکل میگیرد و پس از تمام شدن منفعت، رابطه دوستی نیز پایان مییابد.
۳- در رابطه دوستانه، اعتماد کردن به هرکسی، کار اشتباهی است. تنها باید وارد روابط دوستانهای شد که بر پایه صداقت بنا شده باشد.
۴- معنی ضرب المثل این دغل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی توضیح دهید: دوست ، همدم لحظههای خوب و بد زندگی انسانهاست. رابطه دوستی نیز بسیار پاک و مقدس است. به همین دلیل است که نباید آلوده منافع اقتصادی و مالی شود. گاهی برخی دوستیها بر پایه منفعتی که از طرف دوست میرسد، شکل میگیرد، این نوع دوستیها ارزشی ندارد و خیلی زود به پایان میرسد.
۵- این دغل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی از کیست؟ این ضرب المثل یک بیت از شعر سعدی میباشد.
ایموجی این ضرب المثل | 👨🏼🤝👨🏻👀🦟🍩 |
این دغل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی به انگلیسی
These fair-weather friends are the friends of their adventages
متن شعر این دغل دوستان که می بینی مگسانند گرد شیرینی
این دغل دوستان که میبینی
مگسانند دور شیرینی
تا حطامی که هست مینوشند
همچو زنبور بر تو میجوشند
باز وقتی که ده خراب شود
کیسه چون کاسهی رباب شود
ترک صحبت کنند و دلداری
معرفت خود نبود پنداری
بار دیگر که بخت باز آید
کامرانی ز در فراز آید
دوغبایی بپز که از چپ و راست
در وی افتند چون مگس در ماست
راست خواهی سگان بازارند
کاستخوان از تو دوستر دارند
هر که را باشد از تو بیم گزند
صورت امن ازو خیال مبند
کژدمان خلق را که نیش زنند
اغلب از بیم جان خویش زنند
هر که بیمشورت کند تدبیر
غالبش بر غرض نیاید تیر
بیخ بیمشورت که بنشانی
بر نیارد بجز پشیمانی
«حطام» به معنی مال دنیاست. مقصود از «کاسهی رباب» در اینجا نداری و کوچک شمردن مال است. «دوغبا» به معنی آش دوغ است. «کاستخوان» ترکیب «که استخوان» است.
داستان در مورد ضرب المثل این دغل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی
حکایت شده است که در زمان قدیم، مرد ثروتمندی زندگی میکرد که پسر عیاشی داشت. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت میکرد که با دوستان بد معاشرت نکند و دست از این ولخرجیها بردارد، پسر گوش نمیداد. پدر میگفت که دوست ناباب بدرد نمی خورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد و به کار خود ادامه میداد. تا اینکه مرگ پدر رسید، پدر قبل از فوتش به فرزندش گفت: با تو وصیتی دارم. من از دنیا میروم ولی در آن مطبخ کوچک را قفل کردم و این کلیدش را به دست تو میدهم، داخل مطبخ یک بند به سقف آویزان است، هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی برو آن بند را بینداز گردن خودت و خودت را خفه کن که زندگی دیگر به دردت نخواهد خورد.
پدر از دنیا رفت و پسر با دوستان و معاشران خود آنقدر افراط کرد و اوقاتش را به عیاشی گذراند که هرچه ثروت داشت، تمام شد و چیزی باقی نماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین دیدند از دور او پراکنده شدند و او را ترک کردند.
پسر در بهت و حیرت فرو رفت و به یاد نصیحتهای پدر افتاد و پشیمان شد و برای اینکه کمی از دلتنگی بیرون بیاید یک روز دو تخم مرغ و یک گرده نان درست کرد و روانه صحرا شد که به یاد گذشته در لب جویی یا سبزه ای روز خود را به شب برساند. پس از خانه بیرون آمد و راه صحرا در پیش گرفت. او رفت تا به یک جوی آب رسید.
دستمال خود را پهن کرد و کفشش را از پای دراورد تا آبی به صورت بزند و پایی بشوید. در این موقع کلاغی از آسمان پایین آمد و دستمال پسر را به نوک خود گرفت و برد. پسر ناراحت و افسرده به راهش ادامه داد. او بسیار گرسنه شده بود، اما بازهم به مسیرش ادامه داد تا به رفقای سابقش رسید و دید آنها در لب جو نشسته و به عیش و نوش مشغولند.
به طرف آنها رفت و سلام کرد. آنها به او تعارف خشکی زدند و گفتند بفرمایید. پسر کنار آنها نشست و سر صحبت را باز کرد. او ماجرای آن روز را تعریف کرد و در پایان گفت اکنون آمدهام تا دقایقی را کنار شما بگذارنم.
رفقا شروع کردند به خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که مگر مجبوری دروغ بسازی. گرسنه هستی بگو گرسنه هستم ما هم لقمه نانی به تو میدهیم، دیگر نمیخواهد که دروغ سرهم بکنی. پسر ناراحت شد و از آنجا رفت.
او راهی منزل شد و در راه به یاد حرفهای پدر افتاد. پیش خود گفت خدا بیامرز پدرم میدانست که من درمانده میشوم که چنین وصیتی کرد. حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم میگفت حلق آویز کنم.
او به مطبخ رفت و طناب را دور گردن خود انداخت. ناگهان یک کیسه از سقف پایین افتاد. پسر با تعجب کیسه را برداشت و داخل آن را نگاه کرد. کیسه پر از جواهرات بود سپس با خوشحالی گفت خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی.
پسر تصمیم میگیرد یک مهمانی بزرگ برگزار کند، هفت رنگ غذا بپزد و دوستانش را همراه با ده گردن کلفت چماق به دست دعوت کند. وقتی دوستان آمدند و غذاها را دیدند، دوباره به چاپلوسی افتادند و از او معذرت خواستند.
خلاصه در اتاق به دور هم جمع شدند و بگو و بخند راه انداختند. در این موقع پسر گفت حکایتی دارم. من امروز دیدم یک بزغاله وسط دو پای کلاغی بود و کلاغ پرواز کرد و بزغاله را برد. رفقا گفتند عجب نیست، درست میگویی، ممکن است چنین اتفاقی افتاده باشد.
پسر گفت: جاهلها! من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید حالا چطور میگویید کلاغ یک بزغاله را میتواند از زمین بلند کند؟؟ در این هنگام چماق دارها را صدا زد. کتک مفصلی به آنها زدند و بیرونشان کرد، سپس گفت: شما دوست نیستید عاشق پول هستید. پسر غذاها را به چماق دارها داد و بعد هم راه زندگی خود را عوض کرد.
انشا در مورد ضرب المثل این دغل دوستان که میبینی مگسانند گرد شیرینی
اثر دوستان اثری غیرقابل انکار میباشد، حتی اثر آن در حیوانات و جمادات که پستتر از انسان و انعطاف آنها کمتر از انسان است، کاملاً مشهود است. آبی که از کنار گلها و باغها و شکوفهها عبور میکند، «خوش بو» و اگر از کنار لجنزار عبور کند، «بدبو» است. دوست نیز در انسان چنین اثری دارد.
دوست، چه خوب و چه بد، در دین و اعتقادات انسان اثرگذار است. تأثیر دوست بر دوست، ناگهانی و ملموس نیست تا به راحتی بتوان درست را از نادرست تشخیص داد، بلکه تأثیر آن تدریجی و پنهان میباشد. به صورتی که گاهی انسان اصلاً متوجه تغییر خود نمیشود. دوستی با افراد ناباب در بعضی مواقع اثر سوئی بر شخص میگذارد و سبب میشود از جانب آنها ضررهایی متوجه شخص شود.
این زیانها و ضررها جنبههای مختلفی دارد. بنابراین اگر میخواهیم از دوستی با افراد، نتایج مثبت به دست آوریم، بهتر است که دوستان ناشایست را بشناسیم و از آنها فاصله بگیریم تا خدای ناکرده ضرری از طرف آنان متوجه ما نشود.
در خطبهای از امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه عدهای از این افراد ناشایست برشمرده شده که ما نیز برخی از آن ها را بیان میکنیم:
۱- افراد نادان
۲- افراد تنگ نظر
۳- شخص بدکار
۴- فرد دروغ گو.
کسانی که دارای چنین خصوصیات زشت و ناپسندی هستند، بر دوستان و معاشران خود نیز تأثیر منفی دارند و به آن ها زیانهای جبران ناپذیری وارد میکنند.
پیشنهادی: داستان ضرب المثل تا پول داری رفیقتم قربان بند کیفتم
عالی
خوب بود
عالیییییی من واقعا از این سایت خیلی خیلی خوشم میاد ممنون از سازنده این سایت 😁😁😁😄👌
سلام
ممنون از زحمتی که کشیدید..
جسارتاً دوغبان صحیح نیست.. دوغبا درسته.. با به معنی آش و دوغبا (دوغ با) به معنای آش دوغ هست
سلام ممنون از توجه شما تصحیح شد.