آشنایی با زندگی محمد جواد محبت و آثار او
در ادامه با زندگی محمدجواد محبت از کتاب فارسی پنجم ابتدایی آشنا می شوید. با دانشچی همراه باشید.
محمد جواد محبت، کودکی و تحصیلات را در کرمانشاه گذراند و سپس به عنوان معلم در روستاهای قصر شیرین به خدمت مشغول شد. شعرهای او از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۴ در مجلات توفیق، خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و هفتهنامه مشیر چاپ میشد. از سال ۶۲ به گروه مؤلفین کتابهای درسی پیوست و آثاری از او در کتابهای دوم، سوم، چهارم و پنجم ابتدایی درج شد.
محبت همچنین در زمینه نقد شعر و قصهنویسی فعال است. او از آغاز فعالیت خود تا به امروز با کانون شعرا و نویسندگان امور تربیتی اداره کل آموزش و پرورش کرمانشاه و انجمنهای ادبی رشید یاسمی، شعر جوان و ادیبان ایران همکاری داشتهاست.
وی یکی از چهار شاعری است که جایزه شعر فروغ به او اختصاص یافتهاست. وی از شاعران توانا و چهرههای ماندگار و نام آشنای کرمانشاه و کشور است. وی دارای دیپلم از دانشسرای مقدماتی است و پس از طی مراحل تحصیل به استخدام آموزش و پرورش درآمد.
این شاعر خوش قریحه و نام آور کرمانشاهی مبتکر شعر گفتاری و از پیشگامان شعر اعتراض در دوران ستمشاهی است. این هنرمند نام آور در گفت و گو با خبرنگار ایرنا آغاز شعر سرایی خود را در ۱۳ سالگی عنوان کرد و گفت: « اولین اثر خود را در سن ۱۳ سالگی سرودم که در صفحه نخست نشریه “مشیر” در تهران به چاپ رسید.
از سال ۱۳۴۵ شعرهای جدی من که غالبا مایه های سیاسی داشت در نشریاتی همچون خوشه، تهران مصور، روشنفکر و اطلاعات هفتگی منتشر می شد که نمونه ای از این سروده ها را می توان در کتاب شب های شعر خوشه که چاپ سوم آن درسال ۸۰ منتشر شده، دید.»
محمد جواد محبت به گفته خود، در سالهای ۵۰ و ۵۶ به خاطر سرودن و چاپ شعرهای سیاسی، انقلابی دستگیر و مدتی را در زندان ساواک در شهرستان های قصرشیرین و مشهد بسر برد. سرایش بخشی از منظومه ” فصلی از یادها” پیش از پیروزی انقلاب، جایزه شعر فروغ را نصیب او کرد ( ۱۳۵۲) و پس از انقلاب (سالهای ۶۰ و ۶۱) در گروه شاعران بلند آوازه نوپرداز برنده جایزه شعر جنگ شد.
و در سال ۶۲ برای ویرایش کتابهای درسی به سازمان برنامه ریزی و تالیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش دعوت و از سال ۱۳۶۳ شعرهای فصل ها، نماز و دو کاج و آشنای همیشه خوب او در کتابهای فارسی دوم و سوم و چهارم و پنجم ابتدایی به چاپ رسید
برخی ازآثار نثر بدون امضای وی نیز همچون نوجوان بسیجی و مشکلی که آسان بود در کتاب های فارسی سوم و چهارم ابتدایی آمده است. از محمدجواد محبت در مجموع ۱۴ اثر تصنیفی (دفتر شعر مستقل) و هفت اثر تالیفی تاکنون چاپ و منتشر شده است.
آثار محمد جواد محبت
تعدادی از آثار وی به شرح زیر هستند:
◊ از خیمههای عاشورا
◊ آن سوی چهره زرد خورشید
◊ موج عطرهای بهشتی (سرودههایی برای مجمد)
◊ خانهٔ هل اتی (شعرهای علوی)
◊ آه… ای بانوی طوبی سایه آه… (فاطمیات)
◊ گریهٔ دل ناصبوران (شعرهای عاشورایی)
◊ گلوی سبز آواز (مجموعه شعرهایی برای حضرت امام (ره))
◊ خاطرات سبز (مجموعه شعر نوجوانان)
◊ از مرزهای فریاد (دفتر سرودههای انقلابی)
◊ گزیده ادبیات معاصر (مجموعه شعر)
◊ قلب را فرصت حضور دهید (مجموعه شعر)
◊ آخرین کتاب در دست انتشار «اشک لطف میکند» نام دارد.
◊ رگبار کلمات
◊ کوچه باغ آسمان
◊ با بال این پرنده سفر کن
نمونه ای از اشعار محمد جواد محبت
مرا به جرعهای از یک نگاه مهمان کن
به این تسلی خوش، گاهگاه مهمان کن
اگرچه غرق گناهم ولی دلم پاک است
مرا به خاطر این بیگناه، مهمان کن
نخوانده آمده بودم کنار خاطر تو
مرا به خاطر این اشتباه مهمان کن
دوباره دست دعا جانپناه امنی ساخت
مرا به گوشه این جان پناه مهمان کن
شنیدهام که کسی راز دل به چاه سپرد
مرا به جامی از آن آب چاه مهمان کن
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده ، دو کاج ، روییدند
سالیان دراز ، رهگذران
آن دو را چون دو دوست ، می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تامّل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار ، از تو بیزارم
دور شو ، دست از سرم بردار
من کجا طاقت تو را دارم؟
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی رحم و بی محبت او
سیم ها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط ، دید آن روز
انتقال پیام ، ممکن نیست
گشت عازم ، گروه پی جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگ دل را نیز
با تبر ، تکه تکه ، بشکستند
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
در كنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو كاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند
روزی از روزهای پائیزی زیر رگبار و تازیانه باد
یكی از كاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا، خوب در حال من تأمل كن
ریشههایم ز خاک بیرون است، چند روزی مرا تحمل كن
كاج همسایه گفت با نرمی، دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی، ناگهان از برای من افتاد
مهر بانی بگوش باد رسید، باد آرام شد ملایم شد
کاج آسیب دیده ی ما هم، کم کمک پا گرفت، سالم شد
میوه ی کاج ها فرو می ریخت دانه ها ریشه می زدندآسان
ابر باران رساند وچندی بعد، ده ما نام یافت کاجستان
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
دوباره فصل شکفتن، دوباره شبنم ماه
دوباره خاطرهای از طراوتی دلخواه
پُر از نشانة شوق است کهکشان خیال
پر از صدای تماشاست کوچههای نگاه
گذشت یازده، امشب شب دوازده است
که عکس ماه بیفتد میان برکه و چاه
شلالِ گیسوی شب شد سپید از مهتاب
رسید پیک سحر، بر دمید صبح پگاه
کجاست ماه تمامی که عین خورشید است
سروربخش به ناگاه جانِ جانآگاه
جوانه زد دل آیین، شکفت شاخه دین
بهار باور مردم، سپید، سرخ، سیاه
که آن سلاله خوبان معدَلَت گستر
رسد به داد دل مردم عدالتخواه
بیا که دست امید است و دامن تو عزیز
بیا که منتظران تواَند چشم به راه
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
با داغ آشکار، زبیداد بىشمار
در ذهن باغ، زخم تبر، مانده یادگار
هر شاخهاى جدا شود آنجا زپیکرى
جوش جوانه سر زند از جاى دیگرى
در باغ اگر زخم تبر، خارى اوفتد
زخمى که موریانه زند، کارى اوفتد
اى نخل سایه گستر پر بار انقلاب
اى در هجوم خصم خدا یار انقلاب
زخم تبر به جان تو هر چند نارواست
اما هراس ما همه از موریانه هاست
زندگینامه محمد جواد محبت – آثار و اشعارش _ دانشچی
عالی بود